اگرچه در گذشته نیز جنبشهای دانشجویی در آمریکا رخ داده بود اما چیزی که اعتراضات کنونی را متمایز می کند این است که برای اولین بار رویداد خارجی به عنوان یک جنبش داخلی تبدیل شده است که علیه همه الگوها شورش میکند و مدل آمریکایی را در مخمصهای قرار میدهد که خروج از آن دشوار است
الوقت- در حالی که رژیم صهیونیستی پس از عملیات «طوفان الاقصی» خوشبینانه امیدوار بود با شباهتسازی وقایع 7 اکتبر با افسانه هلوکاست، نقطه عطف جدیدی در کسب همدلی جهانیان به ویژه در غرب ایحاد کند، اما آنچه این روزها در دانشگاههای آمریکایی میگذرد، در اصل نشان دهنده انقلابی بیسابقه است که به زودی به یکی از درسهای ضدصهیونیستی تاریخ معاصر تبدیل خواهد شد.
تظاهرات گسترده دانشجویان علیه تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه که از دانشگاه کلمبیا در نیویورک آغاز شد، در مدت کوتاهی به چهل دانشگاه دیگر در آمریکا و سایر کشورها از جمله فرانسه، کانادا و استرالیا نیز سرایت کرده است.
این خیزش دانشجویی چنان زلزلهای به پا کرده که دولت آمریکا با خشونت هر چه تمام برای مقابله با این موج عظیم دانشجویی دست بکار شده و حتی اخیراً تهدید به ارسال نیروهای گارد ریاستجمهوری گرده است.
تاریخچه جنبشهای دانشجویی در دانشگاههای آمریکا تأثیر زیادی در وادار کردن مدیران دانشگاهها و دولت به تغییر رویه و سیاستها در مورد برخی مسائل داشته است. از جنگ در ویتنام تا سرنگونی رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی جنبشهای دانشجویی حضور پررنگی در بطن تحولات اجتماعی داشتند و این بار هم آرمان فلسطین، دانشجویان آمریکایی را از هر نژاد و مذهب و عقیدهای دورهم جمع کرده تا مخالفت خود را با سیاستهای دولت اعلام کنند.
پیشینه جنبشهای دانشجویی در آمریکا
تظاهرات بیسابقه دانشجویان در دانشگاههای آمریکا در محکومیت کشتار جمعی علیه فلسطینیان، یادآور مخالفت نسلهای گذشته همین طیف با جنگ ویتنام میباشد. در سال 1968، اعتراضات دانشجویان دانشگاه کلمبیا، علیه جنگ ویتنام، این دانشگاه را مجبور به پایان دادن به روابط خود با مرکز تحقیقات دفاعی کرد.
یکی از بزرگترین و هماهنگترین توالی اعتراضات در ایالات متحده در می 1970 رخ داد که بیش از یک میلیون دانشجو از 880 دانشگاه در نمایش قدرتمندی از همبستگی که شامل اعتصابها و سایر اقدامات اعتراضی بود خواستار پایان جنگ ویتنام شدند و در نهایت ارتش این کشور در برابر فشار افکارعمومی داخلی مجبور شد تا از ویتنام عقبنشینی کند.
بسیاری از فعالان دهه 1960 تحت تأثیر رهبرانی مانند «مارتین لوتر کینگ»، روشهای اعتراض غیرخشونتآمیز را که در جذب مخاطبان جریان اصلی و میانهرو مؤثر بود، انتخاب کردند و این استراتژی در ایجاد همدلی و کسب حمایت از میان عموم مردم بسیار مهم بود و تأثرات قابل ملاحظهای را در ساختارهای اجتماعی آمریکا برجای گذاشت.
اعتراضات دانشجویی در دانشگاه هاروارد در آوریل 1969همچنین منجر به ایجاد تغییراتی در دانشگاه شد که شامل ایجاد دپارتمان مطالعات آفریقایی-آمریکایی بود.
در ادامه در سال 1985، اعتراضات دانشجویی، مسئولان دانشگاه کالیفرنیا را مجبور کرد تا بیش از 3 میلیارد دلار از دارایی شرکتهایی که با رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی سر و کار داشتند را واگذار کند، دانشگاه کلمبیا اولین دانشگاه معروفی بود که با این واگذاری موافقت کرد.
با اینکه دانشجویان معترض درگیر سیاست حزبی ایالات متحده نیستند و تاکید کردهاند که خواستههایشان کمک به حمایت از حقوق بشر فلسطینیان است اما با این حال، اعتراضات دانشجویی معمولاً تأثیر مستقیمی بر وضعیت سیاسی و انتخاباتی در ایالات متحده دارد و این همان اتفاقی است که در دوران جنگ ویتنام رخ داد، جایی که اعتراض دانشجویان به برهم زدن تعادل به نفع جمهوریخواهان کمک کرد، سناریویی که ممکن است اکنون تکرار شود. تخمین زده میشود که اعتراضات دانشجویی، کمپین انتخاب مجدد جو بایدن در انتخابات آتی را در موقعیت دشواری قرار دهد.
در اعتراضات دانشجویی دهه 1960، اعتراضات علیه ساختارهای لیبرالیسم سبب ظهور نومحافظهکاران در آمریکا شد و به گفته کارشناسان، اعتراضات اخیر هم ممکن است تغییرات گستردهای را در این کشور ایجاد کند.
دانشجویان دهه 1960 به دلیل پختگی آرمانگرایی و تعهد به مسائلی فراتر از علایق شخصی خود، تغییراتی را ایجاد کردند که حتی پس از گذشت بیش از نیم قرن، آثار آن هنوز هم در سیاستهای آمریکا قابل مشهود است.
همچنین در آغاز هزاره سوم که اوج اعتراضات داخلی در آمریکا بود، تعداد زیادی از دانشجویان از دانشگاههای مختلف به حضور و مداخلات نظامی ایالات متحده در عراق، افغانستان و لیبی اعتراض کردند و خروج خفتبار از افغانستان و عراق با وجود صرف صدها میلیار دلار متاثر از اعتراضات داخلی بود.
تقریباً اکثر اعتراضات دانشجویی که در دهههای شصت، هفتاد و هشتاد قرن گذشته در دانشگاههای آمریکا رخ داد، پس از شکست تلاشها برای سرکوب، با اجرای خواستههای دانشجویان به اوج خود رسید. اکنون نیز مشخص نیست که آیا اعتراضات این بار دولت آمریکا را مجبور به امتیاز دادن، افزایش محدودیتها در صادرات سلاح به اسرائیل یا اتخاذ رویکرد قاطعتر با دولت بنیامین نتانیاهو خواهد کرد یا نه، اما تاریخچه جنبش اعتراضی دانشجویی در آمریکا این واقعیت را بازگو میکند که این جنبش سرسخت تا رسیدن به خواستههایش ادامه خواهد یافت.
در همین ارتباط، جانستون مورخ آمریکایی به شبکه الجزیره اظهار داشت: «بعید است که دانشگاههای ایالات متحده در کوتاه مدت از شرکتهای بزرگ و صنایع دفاعی صرف نظر کنند، اما درخواست برای شفافیت در سرمایهگذاریهای آنها منطقی است. تغییر درازمدت ممکن است، اما یک شبه به وجود نمیآید». جانستون گفت:«ما بارها و بارها دیدهایم که سازماندهی دانشجویی سیاستها را تغییر میدهد، نه همیشه به سرعت، و نه همیشه به روشی که دانشجویان امیدوار بودند».
در ماجرای قتل «جورج فروید» در سال 2014 هم که جنبش ضد نژادپرستی در سراسر آمریکا طنینانداز شد، دانشجویان هم نقش مهمی در واداشتن سیاسیون به ایجاد تغییرات در ساختارهای اجتماعی داشتند. اعتراضات گسترده در آن زمان و انتقاد از عملکرد دولت ترامپ، سبب شد تا دموکراتها به رهبری جو بایدن، کلید کاخ سفید را از جمهوریخواهان پس بگیرند. اکنون اما با گذشت بیبش از 3 سال از روی کار آمدن دولت بایدن و عدم تحقق شعارها و وعدههای او در مورد حمایت از حقوق بشر و محیط زیست در سیاست خارجی، سرخوردگی جنبش اعتراضی میتواند به اشکال دیگری صحنه سیاسی را دستخوش تغییرات مجدد کند.
تمایز جنبش ضد صهیونیستی با اعتراضات گذشته
اگرچه در گذشته نیز جنبشهای دانشجویی در آمریکا رخ داده بود اما چیزی که اعتراضات کنونی را متمایز می کند این است که برای اولین بار رویداد خارجی به عنوان یک جنبش داخلی تبدیل شده است که علیه همه الگوها شورش میکند و مدل آمریکایی را در مخمصهای قرار میدهد که خروج از آن دشوار است.
در جنبشهای دانشجویی گذشته هیچ پرچم ویتنام در محوطه دانشگاه برافراشته نشده بود، یا دیگر نمادهای میهن پرستانه خارجی توسط دانشجویان به شکلی که امروز آنها را میبینیم به نمایش گذاشته نشده بود. دانشجویان و سایر معترضان با پرچمها، چفیهها و دیگر نمادهای فلسطینی، با ملت فلسطین ابراز همدردی و دشمن اشغالگر را محکوم میکنند.
علیرغم اینکه مقامات آمریکایی دائماً از آزادی بیان صحبت میکنند، اما در واقع در صورت احساس کوچکترین خطر با معترضان برخورد امنیتی و خشونت آمیز دارند، همچنان که تظاهرات مسالمت آمیز دانشجویان که بیشتر با شعار و برپایی چادر همراه بود، با ضرب و شتم و دستگیری پلیس آمریکا مواجه شد. اگر اینگونه خشونت در کشورهای متخاصم با آمریکا رخ میداد، صدای دروغین نقض حقوق بشر غربیها گوش جهانیان را کر میکرد اما خشونت پلیس با دانشجویان نشان داد که آزادی بیان تا زمانی متحرم شمرده میشود که از خط قرمز صهیونیستها عبور نکند.
شکست پروژه «لابی یهود»
مدارس و دانشگاههای آمریکا جایی است که رهبران و سیاستمداران آینده را تعیین میکند و به همین دلیل لابی صهیونیستی همواره با هزینههای سنگین میلیارد دلاری به دنبال جهتبخشی به جهانبینی دانشآموزان و دانشجویان آمریکایی بویژه درباره تاریخ ظهور و بروز اسرائیل و مناقشه صهیونیستها با فلسطینیان بوده است. اما اتفاقات اخیر شکست کامل این سیاست شستشوی سیستماتیک مغزی در نظام آموزشی را آشکار کرده است و به همین دلیل این مسئله برای سران افراطی تلآویو قابل هضم نبوده و واکنشهای تندی را نسبت به این روند اعتراضی نشان دادهاند.
خواستههای دانشجویان آمریکایی در این جنبش روشن است و از دانشگاهها خواستهاند که از سرمایهگذاری بزرگ در شرکتهای تولید اسلحه یا سایر صنایع حامی جنگ رژیم صهیونیستی در غزه و در نتیجه جلوگیری از نسلکشی خودداری کنند.
لابی صهیونیست با پیشقراولی رسانههای جریان اصلی که صهیونیسم در تار و پود آنها رخنه کرده است (همانند غول رسانه ای گروه مرداک) تلاش میکند این جنبش دانشجویی را تندرو، چپ افراطی و حامیان حماس و با برچسبزنیهایی از این قبیل جلوه دهد و زمینه را برای سرکوب گسترده این موج اعتراضی و ممانعت از تبدیل شدن آن به جنبشی سراسری فراهم کند. در واقع جنبش حمایت از غزه به طرح بسیاری دیگر مسائل اجتماعی انجامیده هستند که فراتر از مرزهای دانشگاه است، از شعار «زندگی سیاهپوستان مهم است تا اصلاحات مهاجرت، حقوق بشر و جنگ در خاورمیانه».
دانشجویان آمریکایی همبستگی تاریخی خود را با مردم فلسطین اعلام و خشم خود را از اینکه ایالات متحده عاملی برای پاکسازی قومی تاریخی فلسطینیان بود ابراز میکنند. خیزش دانشجویی هر چه باشد، روحیه فعالیت سیاسی را دوباره شعلهور کرده و اتحادهای بین نسلی را به عنوان الگوی جدید مخالفت با سیاستهای استکباری کاخ سفید تقویت کرده است.
بسیاری از دانشجویان معترض در دانشگاههای آمریکا که از اتباع کشورهای مختلف هستند سابقه استعمارگری آمریکا در کشورهایشان را به خوبی درک میکنند و اکنون از این فرصت برای رساندن صدای اعتراض خود به گوش دولتمردان کاخ سفید استفاده میکنند .