الوقت- مدتهاست که دست ریاکاری دولتهای غربی به اصطلاح انساندوست و مدافع حقوق بشر از هر لحاظ برای همه عالم رو شده است. از استاندارهای دوگانه شرمآوری که هر جا پای منافع خودشان در میان باشد شدیدترین جنایات ضدحقوق بشری را توجیح میکنند، سلاح میفروشند و در سرکوب مخالفان به دیکتاتوریهای دستنشانده کمک میکنند تا خیانتهایی که به راحتی در حق متحدانشان انجام میدهند و در بزنگاهها پشت آنها را خالی میکنند.
اما در ماههای اخیر موارد بسیار عیانتر و کاملاً نژادپرستانه در گفتار سیاستمداران و مواضع رسانههای غربی مشاهده میشود که یادآور تاریخ بردهداری و استعماری است که غرب میراثدار آن میباشد. موضوعی نشان میدهد اگرچه تمدن غربی خود را در تعارض و ضدیت با آن میراث نژادپرستانه معرفی میکند و ادعای توسعه گفتمان حقوق بشری و صلحدوستی را در سطح بین المللی دارد اما در واقعیت عینی تمدن غرب همچنان دیدگاه خودبرتربینی و امپریالیستی بر دیگر ملتها، فرهنگها و تمدنهای غیرغربی را حفظ کرده و حتی توزیع ناعادلانه ثروت در سطح جهانی و تشدید شکاف اقتصادی- صنعتی میان این کشورها و کشورهای کمترتوسعه یافته و در حال توسعه، این نگاه نژادپرستانه را در میان غربیها بیشتر رواج داده است.
در آخرین نمونه از این دست مواضع ضدانسانی غربیها، ژوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنانی عجیب و متوهمانه اروپا را به باغ آرامش و دیگر مناطق عالم بشری را به جنگلی وحشی تشبیه کرد.
به گفته این مقام بلندپایه سیاسی: «اروپا یک باغ است. ما این باغ را ساخته ایم. شما خوب می دانید که باقی جهان دقیقا باغ نیست.»
وی افزوده است: " اکثریت مابقی جهان جنگل است و جنگل ممکن است به باغ حمله کند. باغبان های این باغ باید از آن مراقبت کنند اما با ساختن دیوار نیست که از آن محافظت میکنند. یک باغ زیبای کوچک در احاطه دیوارهای بلندی که قرار است از مداخله جنگ در آن جلوگیری کنند به راه حل نمیرسد. زیرا جنگل ظرفیت رشد قدرتمندی دارد و دیوار هرگز به حد کافی برای محافظت از باغ بلند نخواهد بود."
ظرف یک هفته گذشته، این دومین باری است که اظهارات جوزپ بورل انتقاداتی را به همراه دارد. او روز دوشنبه در سخنرانی دیگری، رئیس دیپلماتهای اتحادیه اروپا را به دلیل "تنبلی، غرور، حماقت و بارها شکست در حل فوریترین مشکلات پیش روی جهان از جمله جنگ اوکراین" توبیخ کرد. درواقع از دید سیاستمداران اروپایی جهان یعنی کشورهای اتحادیه اروپا به صورتی که با وجود بحرانهای بزرگ و جنگهای مختلفی که سایر مناطق عالم را فرا گرفته است و از قضا رد پای غربیها در بیشتر این بحرانها در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین مشاهده میشود، مشکلات اروپا بر تمامی این بحرانها اولویت دارد!
این طرز نگاه که در ذات خود کاملاً مؤید نژادپرستی است در اوایل جنگ اوکراین نیز نقاب از چهره غربیها برداشت همانجا که خبرنگاران رسانههای غربی در پوشش وضعیت آوارگان در جنگ میان آوارگان اوکراینی و آوارگان دیگر مناطق جهان بویژه خاورمیانه تفکیک قائل میشدند. "کلی کوبیلا" گزارشگر شبکه آمریکایی "ان بی سی نیوز" در گزارش خود گفته بود: "اینها پناهجویان سوریه نیستند، اوکراینی هستند...آ نها مسیحی، سفید پوست و شبیه هم هستند ".
"دانیل هانان" گزارشگر روزنامه بریتانیایی "تلگراف" و سیاستمدار سابق نوشته بود: "آنها (اوکراینیها) خیلی شبیه ما هستند، این موضوع بسیار شوکه کنندهتر است".
در مورد مشابه دیگر "چارلی داگاتا" خبرنگار ارشد "سی بی اس" آمریکا نیز در گزارش خود از تحولات اوکراین در کییف گفته بود: "با احترام تمام، اوکراین مانند عراق یا افغانستان نیست که چندین دهه شاهد درگیری بوده باشد".
از این قبیل مواضع در ماههای گذشته کم نیستند که انتقادهای فراوانی را حتی در خود اروپا در پی داشته است. هرچه نباشد اروپا در دهههای گذشته بخش زیادی از نیروی کار متخصص و غیرمتخصص و همچنین نخبگان علمی و هنری ملیتهای غیرغربی را به خود جذب کرده است که این افراد که تعدادشان نیز کم نیست یکی از عوامل اصلی توسعه کشورهای اروپایی بوده اند.
در یک واکنش فیلیپ مارلیر، کارشناس سیاست اروپا و فرانسه در دانشگاه یوسیال لندن گفت: چنین قیاسی به شدت توهینآمیز است. سخنان او رنگوبوی نژادپرستی و استعمارگری دارد.
دیونیس سنوشا، محقق مرکز مطالعات اروپای شرقی گفت: آقای بورل باید به نمایندگی از اتحادیه اروپا به خاطر اظهارات اخیرش عذرخواهی کند.
ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه نیز گفت: خود این"باغ" با وحشیگری و غارت "جنگل" توسط اروپا ساخته شده است.
احمد شهید، گزارشگر ویژه سابق سازمان ملل متحد نیز اظهار کرد: دیپلماتها باید رمان "دل تاریکی" اثر جوزف کنراد را بخوانند – رمانی که نقدی بر امپریالیسم غربی در آفریقا است.
تاریخ عجین با غارت و جنایت
در دوران معاصر سرنوشت بشری بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ حیات انسانها به هم گره خورده است و مشکلات و بحرانها در یک منطقه محدود نمیماند و بر عرصههای اقتصادی، سیاست، فرهنگ، زیست بوم و ... دیگر مناطق جهان تأثیرات خود را بر جای میگذارد؛ مشکلات و بحرانهایی که البته با بررسی دقیقتر میتوان دست دخالتگر غربیها را در بیشتر آنها مشاهده کرد.
اگر بر اساس ادعای سیاستمداران غربی بقیه نقاط جهان بیش از اروپا درگیر بحران و ناامنی است بخش زیادی از این وضعیت نتیجه تاریخ مملو از استعمارگری، غارت منابع، ایجاد کودتا، لشگرکشی نظامی، نسلکشی، تحریمهای اقتصادی، تهاجم فرهنگی و ... غربیها در حق دیگر ملل جهان است. تنها در یک نمونه تأسیس و تحمیل رژیم جعلی صهیونیستی بر فلسطینیان و ملتهای خاورمیانه یکی از کانونهای اصلی و تاریخی بحران را در این منطقه فراهم کرد. ایجاد مرزهای ساختگی در مناطق استعماری، تفرقه افکنی قومی و مذهبی، تأسیس گروههای تروریستی همانند القاعده و داعش، لشگرکشی به افغانستان و عراق و کشتار هزاران بیگناه غیرنظامی در این کشورها، حمایت تسلیحاتی و سیاسی از دیکتاتوری سعودی برای کشتار یمنیها و فراوان نمونه تاریخی دیگر تنها در منطقه غرب اسیا و شمال آفریقا نشانگر فاضلاب تمدنی باغ آرامشی است که طی دهها سال گذشته دیگر مناطق جهان را آلوده کرده است.
باغ پر آفت اروپا
دیدگاه نژادپرستانه و خودبرتربین سیاستمداران غربی علاوه بر حجابی که بر چشم آنها گذاشته است تا قادر به دیدن نقشآفرینی اروپاییها در بروز مشکلات جامعه جهانی و جنایات و مصیبتهایی که در دیگر نقاط کره خاکی بر جای گذاشته اند، نباشند، همچنین این عینک غیرواقعبینانه موجب شده تا واقعیات درونیِ باغ آفت زده اروپا نیز نادیده گرفته شود.
سیر قهقرایی تمدن مصرفگرای غرب که در آن نهادهای اولیه و اساسی زندگی بشری همانند خانواده و روابط خانوادگی رو به نابودی میرود و برای متوقف کردن این روند دولتهای اروپایی سخت در تکاپو برای تدوین سیاستهای تشویقی و حمایتی از خانواده هستند. رشد شیطان پرستی، کم رنگ شدن مذهب و اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی و حتی ترویج موضوعاتی چون ازدواج با حیوانات و همجنسگرایی در جوامع اروپایی بخشی از این سیر قهقهرایی است.
در حوزه اقتصادی نیز اروپا بینصیب از مشکلات همانند مناطق جهان نیست. اداره آمار کمیسیون اروپا (یورواستات) در اکتبر سال 2021 به ارائه آماری از فقر و محرومیت اجتماعی در اتحادیه اروپا پرداخت که بر اساس آن جمعیت در خطر فقر یا محرومیت اجتماعی در اتحادیه اروپا طی سال ۲۰۲۰ میلادی به ۹۶.۵ میلیون نفر رسید که معادل ۲۱.۹ درصد مجموع جمعیت ۲۷ کشور عضو این اتحادیه است.
بر پایه این گزارش، نسبت جمعیت در خطر فقر یا محرومیت اجتماعی در آلمان به عنوان قدرت نخست اقتصادی اتحادیه اروپا به ۲۲.۵ درصد رسیده که بالاتر از متوسط اتحادیه اروپاست. اما در فرانسه به عنوان دومین قدرت اقتصادی اتحادیه این نسبت ۱۸.۹ درصد است که ۲ واحد درصد کمتر از میانگین اتحادیه اروپاست. نمود این وضعیت اعتراضات گسترده کارگران و اقشار کم درآمد است که این کشورها را هر ساله در بر میگیرد.
جالب توجه آنکه در همین سال (۲۰۲۱)، چین اعلام کرد که فقر مطلق را ریشه کن کرده و از سال ۱۹۷۸، نزدیک به ۸۰۰ میلیون نفر را از فقر خارج کرده است.