الوقت- یک هفته پس از اعلام نتایج انتخابات سراسری لبنان، فضای سیاسی و رسانهای به عرصه بررسی پیروزیها و شکستها تبدیل شده است چرا که در این دور از انتخابات، که از اهمیت بسزایی در تعیین سرنوشت این کشور در 4 سال آینده برخوردار بود، تغییر و تحولات مهمی روی داد که یکی از مهمترین این وقایع شکست برنامههای طراحی شده خارجی بویژه از سوی عربستان سعودی و آمریکا بود.
در این دور از انتخابات لبنان 718 نامزد در 103 لیست و در 15 حوزه انتخاباتی برای کسب 128 کرسی به رقابت هم رفتند. رقابت انتخاباتی در این دوره متفاوت از ادوار گذشته و در بستری بحرانآلود از یک رشته بحران برگزار شد که لبنان را در دو سال گذشته لرزاند؛ از جمله فروپاشی اقتصادی، اعتراضات مردمی بیسابقه، و انفجاری فاجعهبار در بندر بیروت.
سایه این تحولات برانتخابات لبنان اولین نمود خود را در ظهور نیروهای سیاسی جدید ذیل شعار تغییر شرایط بود که کل صحنه انتخابات را دچار دچار تغییر و تحول کرد.
در این میان طرفهای خارجی مداخلهگر در تحولات لبنان نیز تمام ابزارهای خود را برای تبدیل کردن صحنه انتخابات به یک رفراندوم علیه مشارکت حزب الله در دولت (یعنی پیگیری همان اهدافی که در لوای تشکیل دولت تکنوکرات و فراسهمیهای دنبال میشد) بکار گرفتند.
حال رسانههای مخالف جریان مقاومت با دستاویز قرار دادن کاهش شمار کرسیهای ائتلاف نیروهای تحت رهبری حزب الله نسبت به انتخابات دور پیشین (2018) مقاومت را ناکام انتخابات معرفی میکنند.
اما با تحلیلی واقع بینانه از نتیجه انتخابات میتوان مقاومت را همچنان مهمترین ائتلاف سیاسی پارلمان کنونی و شریک اصلی در کابینه آینده دانست.
اول اینکه آنچه به عنوان کاهش کرسیهای حزب الله گفته میشود کاملاً نادرست است و در واقعیت این شرکای حزب الله از میان اهل سنت و مسیحیان هستند که همانند آنچه برای جناح مقابل روی داده است، با کاهش سهم روبه رو شده اند. بنابراین نمیتوان گفت که عقبنشینی شرکای سابق حزب الله به معنای کاهش پایگاه مردمی و کاهش آرا مقاومت میباشد. حزب الله 13 کرسی، یک کرسی بیشتر از انتخابات سال 2018 به دست آورده و معتقد است که اردوی مقاومت در پارلمان 61 کرسی دارد و تنها چهار کرسی کمتر از اکثریت دارد. در واقع ذکر این نکته ضروری است که برخی از کرسیهایی که برخی جریانات غربگرا مدعی هستند که مقاومت از دست داده است متعلق به متحدان حزب الله و امل است و نه همان نامزدهای این دو جریان.
این رویداد در شرایطی است که با مشاهده تمامی اقدامات مشترک خارجی و کارزار سیستماتیکی که علیه مقاومت در جریان بود، بویژه که نامزدهای حزب الله به دلیل تروریستی اعلام شدن این گروه در کشورهای غربی و حوزه خلیج فارس امکان تبلیغات را نداشتند، میتوان گفت که حزب الله به موفقیتی بزرگ دست یافته است.
در این میان باید به این واقعیت نیز توجه کرد که ائتلاف مقاومت وضعیت روشنتری نسبت به جبهه از هم پاشیده و کاملاً پراکنده رقیب در انتخابات برخوردار است. انتخابات این دوره از حیث ورود نیروهای ناشناس و مستقل به پارلمان بی سابقه بود. نامزدهایی که شعار اصلی آنها عدم اتکای به نیروهای سیاسی سنتی بوده و طبیعتاً بخشی از آراء جناح رقیب حزب الله از جریان 14 مارس در سبد آراء مستقلین رفته است.
بنابراین از منظر عینی ائتلاف 8 مارس با توجه به نتایج اعلام شده جایگاه بهتر نسبت به قبل به دست آورده است و اگر تعداد انتخابات لبنان را در نظر بگیریم میبینیم که تعداد کرسیهای همه جریانها به نفع مستقلین کاهش یافته است.
از طرف دیگر در این دور از انتخابات حتی شمارش نتایج نیز دشوار است، چرا که برخی از نامزدهایی که به عنوان مستقل نامزد شده اند، روابط نزدیکی با احزاب قدیمی کشور دارند.
در نتیجه می توان نتیجه انتخابات لبنان را مثبت دانست و همه نشانهها حاکی از آن است که مقاومت و متحدانش همچنان از اکثریت پارلمانی برخوردار هستند.
بنابراین برخلاف تصویر رایجی ک رسانههای مخالف ارائه میدهند مقاومت همچنان یک پایه اصلی تشکیل دولت اینده باقی خواهند ماند و تشکیل کابینه بدون حضور مقاومت ممکن نیست. در واقع حزب الله و امل به عنوان بخشی از واقعیات سیاسی لبنان پذیرفته شدهاند. اساساً در نظام انتخاباتی لبنان سهم هر جریان و جناح بر اساس تقسیمبندی هویتی مشخص است و هر جریانی خود را پیروز مطلق و دیگری را شکست خورده مطلق بداند اعتبار ندارد.
از طرف دیگر نمایندگان وفادار به بلوک مقاومت ثابت کرده اند که از حیث نگرش ملی و پذیرش همزیستی و همکاری با سایر جریانات برای تشکیل کابینه و پیشبرد امور و حل مشکلات لبنان ثابت قدم بوده اند و این امر شرایط را برای ائتلاف با مستقلین فراهم میکند.
در مجموع تشکیل دولتی با حضور و تأیید همه جریانها همچنان محتمل ترین سناروی برای تشکیل دولت جدید به نظر میرسد.