در مقطع کنونی نیز به نظر میرسد از یک سو، عبدالفتاح السیسی برای بازسازی اقتصاد بحرانزده مصر و تقویت جایگاه سنتی خود در جهان عرب، نیازمند گسرتش مناسبات با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از طریق ایجاد یک سازوکار ویژه است. از سوی دیگر، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز در وضعیت بعد از خروج نظامیان اشغالگر آمریکایی از منطقه نسبت به حمایت و همکاری امنیتی قاهره حساب ویژهای باز کرده اند
الوقت – «سامح شکری» وزیر امور خارجه مصر در 12 دسامبر 2021 (21 آذر 1400) با هدف راه اندازی سازوکار سیاسی بین قاهره و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس وارد شهر ریاض پایتخت عربستان شد. بنابر اعلام وزارت خارجه مصر در راه اندازی و آغاز بکار این سازوکار، وزیران خارجه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و «نایف الحجرف» دبیرکل این شورا حضور خواهند داشت. هر چند در ظاهر ماجرا این سازوکار در پی ایجاد بستر مناسب برای همکاریهای دو جانبه قاهره با کشور عربستان، امارات، کویت، بحرین، قطر و سلطان نشین عمان به عنوان اعضای شواری همکاری خلیج فارس صورت میگیرد اما با تامل در ابعاد و پیامدهای احتمالی این طرح میتوان از مسالهای بزرگتر در عرصه معادلات سیاسی و موازنه قوا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا سخن به میان آورد.
کشور مصر در دهههای بعد از 1960 و در نتیجه سیاستهای پان عربیستی جمال عبدالناصر، رهبریت جهان عرب را عهدهدار بود که الیته این نقش در دوران جانشینان او شامل انور سادات و حسنی مبارک تا حدودی زیادی تضعیف شد. هر چند به دلیل سازشکاریها و خیانتهای رهبران بعد از ناصر، قاهره جایگاه رهبری جهان عرب را از دست داد اما بدون تردید جامعه فکری و تمدنی مصر به واسطه متفکران و روشنفکرانی توانسته بود از منظر فرهنگی، جایگاه رهبری جهان عرب را همچنان بر عهده داشته باشد. در وضعیت کنونی نیز تلاش قاهره برای ایجاد سازوکار ویژه همکاری با کشورهای عضو شواری همکاری خلیج فارس را میتوان برآیند دلایلی ویژه دانست که مجموعهای از عوامل داخلی، منطقهای و فرامنطقهای را شامل میشود. همچنین، در پی گیری این دلایل بدون تردید توجه به پتانسیلهای مصر برای اجرای چنین جایگاه و نقشی از اهمیتی فوق العاده بر خوردار است.
پتانسیلها و دلایل مصر برای ایفای نقش فرامنطقهای در خلیج فارس
در ارتباط با پتانسیلهای مصر برای احیای جایگاه سنتی خود در خلیج فارس و ایفای نقش فرامنطقهای در این منطقه میتوان به چند محور مهم اشاره کرد.
خلاء خروج آمریکا از منطقه و حمایت واشنگتن از قاهره برای احیای پنهان «میسا»: در چند سال اخیر سیگنالهای ارسالی و کنشهای آمریکا در مسیر معطوف کردن کانون تمرکز خود بر حوزه شرق آسیا، نگرانی شدید کشورهای عربی را به همراه داشته است. کشورهای عربی به شدت نگران این امر هستند که بعد از خروج آمریکا، موازنه امنیتی منطقه به ضرر آنها و به نفع رقبا دچار تغییر و تحول شود. در همین راستا، کشورهای عربی از ورود بازیگرانی همانند فرانسه، چین و انگلستان به منطقه استقبال کردهاند اما ورود هیچ یک از بازیگران با خواسته و منافع ایالات متحده آمریکا همخوانی ندارد؛ زیرا مقامات واشنگتن به هیچ عنوان در پی قدرتمندتر کردن رقبای خود از طریق بهره بردن آنها از دلارهای نفتی کشورهای عربی نیستند؛ لذا در شرایط کنونی به نظر میرسد تلاش مصر برای ایجاد سازوکاری جدید در مناسبات با کشورهای عربی با حمایت مستقیم و فراگیر آمریکاییها است.
در واقع، جو بایدن همانند دولت ترامپ رویای «ائتلاف راهبردی خاورمیانه» یا همان «ناتوی عربی» یا «میسا» را که متشکل از ایجاد یک جبهه عربی – عبری برای مقابله با قدرت ایران و یا ترکیه در منطقه است را در سر میپروراند. همین امر موجب شده که اولین پتانسیل مصر را بتوان حمایت آمریکا از این کشور برای اعمال قدرت فرامنطقهای در حوزه خلیج فارس ارزیابی کرد که البته این امر نیز با استقبال دولت عبدالفتاح السیسی انجام شده است. در چند سال گذشته حمایتهای ویژه آمریکا از مواضع دولت مصر در بحرانهایی همانند لیبی، سودان و... موجب شده که قاهره تلاش کند به نوعی در مسیر رفع خلاء امنیتی ناشی از خروج آمریکا از منطقه گام بر دارد. در واقع، واشنگتن در پی آن است که با بهرهگیری از پتانسیلهای ویژه مصر در راستای احیای طرح ناتو عربی یا همان «میسا» گام بر دارد.
مشروعیت و وجهه مناسب مصر در حوزه خلیج فارس: قاهره در سطح کشورهای حاشیه خلیج فارس بر خلاف بسیاری از بازیگران و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای از قدرت و توانمندی جذب بالایی برخوردار است. بدین معنی که مصر با بازیگران متعارض در منطقه اصطکاک و دشمنی چندانی ندارد و قوه ایجابی این کشور نسبت به قوه دافعه آن بیشتر است. برای نمونه قاهره، بر خلاف بسیاری از کشورهای منطقه با نظام بشار اسد در سوریه و نیز نیروهای تروریست حاضر در این کشور اختلاف و تعارض سیاست ندارد و همواره مناسبات خود را با هر دو جناح مناسبات حسنهای داشته است.
همچنین، قاهره در کشوری همانند یمن که تمامی قدرتهای منطقهای را به دو قطب متعارض تبدیل کرده، هم با انصارالله و هم با نیروهای عبدر به منصور هادی مناسبات حسنهای دارد. حتی کشور مصر در یک سال گذشته نقش میانجیگری و تسهیلکننده مذاکرات میان دولت صنعا با کشورهای امارات متحده عربی و عربستان سعودی را ایفا کرده است. در سطحی دیگر، کشور مصر با وجود رهبری جبهه ضداخوانی در منطقه، در چند ماه گذشته در مسیر تنشزدایی با دولت اخوانی رجب طیب اردوغان قرار گرفته است.
توانمندیهای نظامی و جمعیتی مصر در جهان عرب: مصر در میان جهان عرب از دیرباز به عنوان قدرت اول شناخته شده است. هر چند این جایگاه بعد از خیانت انور سادات به آرمانهای فلسطین و انقلاب مردمی سال 2011 تصطعیف شد اما همچنان مصر به عنوان قدرت نخست نظامی جهان عرب و نیز پرجمعیتترین کشور عربی شناخته میشود. جمعیت 82 میلیونی این کشور، در بُعد نیروی انسانی پتانسیل ویژهای را برای این کشور ایجاد کرده است. همچنین، مصر جایگاه نهم قدرتمندترین ارتش در جهان را دارد. مصر با داشتن 1132 جنگنده قویترین نیروی هوایی در جهان عرب را دارا است و جایگاهی همتراز با ترکیه را از حیث قدرت نظامی دارد.
این کشور علاوه بر توانمندی نظامی و جمعیتی، از نظر ژئوپلیتیکی نیر با تسلط بر کانال سوئز از توانمندیای ویژه برخوردار بوده و جایگاهی ویژه را در سطحی جهانی در عرصه ترانزیت و حملونقل انرژی دارد. با این وجود، کشور مصر طی سالهای بعد از 2009 تا کنون، با بحران اقتصادی بزرگ مواجه بوده و این وضعیت موجب شده که بودجه نظام این کشور به 2 میلیارد دلار در سال برسد.
در مقطع کنونی نیز به نظر میرسد از یک سو، عبدالفتاح السیسی برای بازسازی اقتصاد بحرانزده مصر و تقویت جایگاه سنتی خود در جهان عرب، نیازمند گسرتش مناسبات با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از طریق ایجاد یک سازوکار ویژه است. از سوی دیگر، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز در وضعیت بعد از خروج نظامیان اشغالگر آمریکایی از منطقه نسبت به حمایت و همکاری امنیتی قاهره حساب ویژهای باز کرده اند. لذا میتوان سازوکار مذاکراتی میان مصر و کشورهای خلیج فارس را رغبت و تمایلی دو جانبه مورد ارزیابی قرار داد.