علاوه بر افزایش اختلالات روانی در میان نظامیان، شکست مفتضحانه آمریکا در افغانستان، بدون تردید بر سیاستمداران و استراتژیستهای سیاست خارجی این کشور نیز تاثیرات روانی عمیقی برجای خواهد گذاشت که مهمترین نمود آن را میتوان پایان اسطوره شکستناپذیری و منجیگرایی آمریکایی در اذهان آنها دانست.
الوقت – در پی شکست مفتضحانه آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی عضو ناتو در افغانستان و تسلط طالبان بر کابل در 15 آگوست 2021 (24 مرداد 1400) در چند هفته اخیر گزارشهایی مبنی بر تأثیرات این شکست بر وضعیت روحی و روانی نظامیان آمریکایی و اروپایی منتشر شده است. شواهد و قراین امر نشاندهنده این واقعیات هستند که در روزهای گذشته برخی سربازان سرخورده از خروج و شکست در افغانستان اقدام به خودکشی کرده و بسیاری از سربازان دیگر نیز به مراکز روان درمانی مراجعه کردهاند.
فراگیر شدن احساس پوچی و عدم یافتن معنا برای 20 سال حضور در افغانستان و تحمل انواع مرارتها و سختیها، مشکلی است که سربازان مایوس کشورهای عضو ناتو با ان مواجه شدهاند. اینکه چگونه نتیجه 20 سال جنگ آنها با طالبان به کنترل کامل این گروه بر افغانستان و واداشتن خارجی به فرار -آنهم با تحقیر و همراه با حس استرس و وحشت از احتمال حملات به فرودگاه – منجر شد، مسالهای است که این روزها سربازان آمریکایی و اروپایی را با اختلالهای بزرگ روانی مواجه کرده است. همین امر موجب شده که میزان خودکشی، پرخاشگری، افسردگی در میان انها افزایش پیدا کند و احتمالا در آینده نزدیک این بحران بیش از بیش جدیتر خواهد شد.
افزایش چشمگیر اختلال روانی در میان سربازان عضو ناتو
طی روزهای گذشته جیمز هیپی» معاون وزیر دفاع انگلیس به صراحت در این مورد اعتراف کرد که درپی شکست مفتضحانه در افغانستان، شماری از سربازان انگلیسی خودکشی کردهاند. بنابر اعلام این مقام ارشد نظامی بریتانیایی، تعدادی از کهنهسربازان انگلیسی که در جنگ افغانستان شرکت کردهاند، اقدام به خودکشی کردهاند زیرا خروج مفتضحانه از این کشور و تسلط دوباره طالبان بر آن، این افراد را نابود کرده است.
علاوه بر سربازان انگلیسی بنابر گزارش رسانههای آلمانی، از زمان تسلط طالبان بر کابل بر تعداد سربازان آلمانی بازگشته از ماموریت افغانستان که به مراکز روان درمانی مختلف مراجعه میکنند، روز به روز افزوده میشود. به گزارش رادیو فرانسه، سربازان آلمانی که در دو دهه گذشته بخشی از دوره خدمات خود را در افغانستان گذراندهاند، در پی پیروزیهای پیاپی طالبان معنائی برای ماموریت پرخطر خود نمییابند و با مراجعه به مراکز روان درمانی، در جست و جوی فرصتی برای حرف زدن با درمانگرها و یافتن پاسخی برای این پرسش سادهاند که با چه هدفی به افغانستان اعزام شدند تا در آنجا شاهد دلخراش ترین صحنهها باشند.
در یک نمونه بارز دیگر براساس گزارش جروزالم پست، «برایان ریلی» 33 ساله که قبل از اخراج از ارتش، 4 سال در نیروی دریایی آمریکا و مشخصا در عراق و افغانستان در خدمت ارتش ایالات متحده بوده، با تیراندازی به سمت یک منزل مسکونی حداقل چهار نفر را کشته است.
مجموع افزایش خشونت، خودکشی و مراجعات سربازان حاضر در افغانستان به مراکز روان درمانی به وضوح نشانگر تبعات سنگین این شکست مفتضحانه غربیها است. در واقع، اکنون سربازان حاضر در افغانستان معنایی برای حضور و تحمل ملالتهای بی شمار خود در جنگ با طالبان نمییابند. در واقع، همانگونه که معاون انجمن مجروحان جنگی آلمان به «فونکه مدین گروپه» (گروه رسانههای رادیوئی) گفته است «تصاویر دردناکی که این روزها از افغانستان میرسد، رنجهائی را که نظامیان زن و مرد در ماموریت افغانستان تحمل کردهاند دوباره زنده میکند. آنها در حال حاضر به شدت نیازمند حرف زدن برای گشودن گرههای روحی و روانی ناشی از ماموریت افغانستان هستند و کمک از طریق گفتار درمانی را جست و جو میکنند». به گفته وی، مشکل بزرگ سربازان این است که معنائی برای جانفشانیهای خود نمییابند. آنها احساس میکنند که ماموریتهایی که اغلب با ترس و مرگ نیز همراه بوده، در نهایت هیچ نتیجهای به بار نیاورده است
آمار خودکشی بالاتر از آمار تلفات جنگی
یکی دیگر از مسائل قابل توجه که همزمان با خروج از افغانستان این روزها بیش از بیش مورد توجه قرار گرفته، مقایسه تعداد تلفات ارتش آمریکا از طریق خودکشی با تلفات ناشی از کشته شدن در میدان جنگ است. در واقع، از زمانیکه جورج بوش مبارزات جهانی برای مقابله با تروریسم را در سال ۲۰۰۱ شروع کرد ۷ هزار و ۵۷ تن از نیروهای نظامی در عملیات کشته شدند. در همین بازه زمانی تخمین زده میشود که ۵ هزار و ۱۱۶ نظامی در حال خدمت، هزار و ۱۹۳ نفر از اعضای گارد ملی و هزار و ۶۰۷ نفر از نفرات ذخیره خودکشی کرده اند.
این وضعیت در شرایطی است ارتش آمریکا با حدود ۳ میلیون نیروی فعال و ذخیره، پر هزینهترین ارتش جهان محسوب میشود که نیروهای آن در حال حاضر در حدود ۷۰۰ نقطه جهان مستقر شده اند. برخی از روانشناسان میگویند که تقریبا تمامی کسانی که در طول عمر خود بیش از ۴۰ روز در خط مقدم یک جبهه جنگی حضور یافتهاند، احتمالا تا پایان عمر خود به نوعی با مشکلات روحی و روانی دست و پنجه نرم خواهند کرد
در همین زمینه گزارشس از سوی روزنامه واشنگتن پست که رد سال 2018 به صورت یک تحقیق مفصل انجام شده میتواند نشانگر ابعادی گستردهتر از فاجعه باشد. بنابر گزارش این روزنامه آمریکایی سربازان این کشور شاید از جنگ عراق و افغانستان جان سالم به در ببرند اما اگر درگیر افسردگیها و اختلالات روانی بعد از جنگ شوند ممکن است در نهایت جان خود را خودخواسته بگیرند. براساس آمار منتشر شده از سوی اداره رسیدگی به امور کهنهسربازان آمریکایی روزانه 20مورد خودکشی موفق در میان کهنهسربازان آمریکایی اتفاق میافتد؛ آماری که مجموع موارد منجر به مرگ از طریق خودکشی در میان نظامیان آمریکایی را به حدود 7هزار مورد در سال2018 رسانده است. براساس همین آمار، تعداد خودکشی در میان سربازان آمریکایی از جنگ برگشته، در سال2016 حدود 6 هزار مورد بوده است.
واشنگتنپست نوشته است که احتمال مرگ سربازان آمریکایی بر اثر خودکشی، یک و نیم برابر بیشتر از افراد معمولی است. به گفته کارشناسان، بالاترین آمار خودکشیها مربوط به یک سال اول پس از بازگشت از جنگ است. همچنین خودکشی در میان سربازان 18 تا 34ساله آمریکایی شایعتر از سنین بالاتر است. در مجموع میتوان اظهار داشت که خودکشی و رواج ناراحتیهای روانی در میان سربازان آمریکایی موضوع جدیدی نیست و جدیترین اخبار دراین مورد به موج بزرگ خودکشی سربازان آمریکایی بازگشته از جنگ ویتنام در دهه ۷۰ میلادی باز میگردد. در حقیقت، بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان آمریکایی معتقدند که تحقیقات در زمینه علل خودکشی سربازان باقی مانده از جنگ ویتنام یکی از عرصههایی بوده که به تغییرات بسیاری در دانش روانپزشکی انجامید.
تاثیر روانی عمیق شکست در افغانستان بر سیاستمداران آمریکایی
علاوه بر افزایش اختلالات روانی در میان نظامیان، شکست مفتضحانه آمریکا در افغانستان، بدون تردید بر سیاستمداران و استراتژیستهای سیاست خارجی این کشور نیز تاثیرات روانی عمیقی برجای خواهد گذاشت که مهمترین نمود آن را میتوان پایان اسطوره شکستناپذیری و منجیگرایی آمریکایی در اذهان آنها دانست. به مدت چندین دهه جریان فکری عالب بر استرتژیستهای آمریکایی رویکرد انترناسیونالیسم لیبرال بوده است؛ بدین شرح که این رویکرد از دوران ریاست جمهوری وردر ویلیسون رئیس جمهوری آمریکا در زمان جنگ جهانی اول که طرح ایجاد جامعه ملل را ارائه کرد، تا کنون به اشکال و راهبردهای مختلف بر سیاست خارجی این کشور حاکمیت داشته است.
بر اساس این رویکرد که بُعدی عمیق از آن را میتوان روانشناختی ارزیابی کرد، واشنگتن رهبر و منجی جهان آزاد بوده و در سطح جهانی مامور اصلی ایجاد نظامهای دموکراتیک و دفاع از حقوق بشر خواهد بود. در همین چارچوب ارتش آمریکا به عنوان قدرتمندترین ارتش جهان مسئولیت دفاع از جهان آزاد و گسترش لیبرالیسم را در جهان بر عهده خواهد داشت و میبایست در برابر معارضین ضد لیبرال دموکراسی مقابله کند. اما شکست در افغانستان به نطر میرسد در بُعد روانشناختی این فانتزی سیاسی استراتژیستها و تصمیمگیرندگان سیاست خارجی افغانستان را نابود کرده و نوعی سرخوردگی و پایان توهم شکستناپذیری را در سطح روانشناختی به تفکرات آنها القا خواهد کرد. در واقع گذار از ایدئالیسم به رئالیسم ذهنی، مهمترین اثری است که شکست در افغانستان بر ذهن سیاستمداران آمریکایی بر جای گذاشته است.