الوقت- آیا نشانههایی از تلاش برای عادیسازی روابط ایران و سعودی وجود داشته است؟ تاکید رییس جمهور ایران بر لزوم بهبود روابط با کشورهای حاشیه خلیج فارس در ابتدای ریاست جمهوری خود و سفر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به ریاض در 24 ژانویه 2015 برای ابراز تسلیت مرگ شاه پیشین، نشانههای بهبود تلقی شدهاند، اما کینه اعراب به ویژه از زمان انقلاب اسلامی و طرح ایده صدور انقلاب، عمیق است. اساسا شورای همکاری خلیج فارس در 1981 به منظور مقابله با تهدید علیه پادشاهی در این کشورها تاسیس شد.
در این میان، هرچند توافق ژنو میان ایران و 1+5 ، فرصتی فراهم کرد که ایران و شورای همکاری روابط خود را بهبود بخشند اما تجدیدنظر در روابط برای طرفین ساده نیست. به ویژه که دولتهای عربی در سه دهه اخیر سیاست فردی متفاوتی را با ایران در پیش گرفتهاند. با وجود تظاهر عربستان به اینکه کشورهای خلیج فارس به ویژه در قبال ایران شانه به شانه ایستادهاند، کشورهای کوچک به ویژه قطر، عمان و کویت روابط حسنهای با ایران داشتهاند. دیالکتیک جغرافیایی با ایران از یک طرف و تلاش سعودیها برای تقویت و توسعه سلطه هژمونیک خود بر منطقه که مورد غضب پادشاهیهای کوچک است از طرف دیگر، دلیل این روابط حسنه بوده است. بنابراین حصول توافق بر سر سیاست خارجی واحدی که موجب شکاف میان کشورهای شورای همکاری نباشد، ساده نخواهد بود. شاید ایران از شکاف میان این کشورها سود ببرد، اما ضرورت گفتگو با عربستان به ویژه بر سر مسائلی مانند داعش را دریافته و شاید دیدار ظریف و سعود بن فیصل در سپتامبر 2014 در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل، پس از سالها فقدان گفتگو در چنین سطحی به این دلیل بوده است.
انتخاب روحانی در ژوئن 2013 و تلاشهای مسقط در راستای توافق میان ایران و E 3+3 بر سر مساله هستهای تغییری در روابط ایران و اعراب ایجاد کرده و میتواند مبنایی برای تحلیل روابط طرفین باشد. در سپتامبر 2013، تماس میان روحانی و اوباما موجب واکنش ناراضی اعراب شد. تصور آنها این بود که ترس دیرینهشان محقق شده و غرب برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به نفوذ بیشتر این کشور در منطقه رضایت خواهد داد. توافق موقت ژنو این کشورها را هراسانتر کرد و به همین دلیل در دسامبر 2013 در کویت جلسهای ترتیب داده و به حذف خود از مذاکرات میان ایران و E 3+3 اعتراض کردند. با این حال تلاش عربستان سعودی برای تبدیل شورای همکاری به یک اتحادیه سیاسی با شکست مواجه شد، چرا که عمان تهدید به ترک شورا کرد. بیاعتمادی عمان، قطر، کویت و امارات متحده به عربستان و سلطه سیاسی وی در چنین اتحادیهای موجب نزدیکی آنها به ایران، به ویژه در این زمانه آشتی میان ایران و غرب شده است.
تهدید داعش: تسهیلگر یک مشارکت راهبردی؟
وقتی شبه نظامیان داعش به رهبری ابوبکر البغدادی در تابستان 2014 اعلام خلافت کردند، کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان دچار تشویش و نگرانی شدند، چرا که داعش، مکه را نیز در میان اهداف خود معرفی کرده بود. از این رو عربستان سعودی پس از شکست ارتش عراق در موصل و انتشار خبر عقب نشینی آنها،30 هزار سرباز را به مرز عراق اعزام کرد. اما تهدید داعش برای عربستان تنها از ناحیه عراق نبود و تعداد زیادی از جوانان داخل این کشور نیز حامی و طرفدار این گروه هستند.
به همین دلیل و با توجه به سیاست اوباما مبنی بر عقبنشینی از خاورمیانه و شدت خطر بنیادگرایی، ریاض وادار به پیدا کردن شرکای جدید در منطقه شد. از آنجایی که دولتهای عراق و سوریه فروپاشیده شدهاند، اتحادی راهبردی با ایران راه حلی منطقی به نظر میآمد. به ویژه که داعش با تضعیف دولتهای شیعه منطقه، دشمن ایران نیز محسوب میشد. پس از توافق هر دو کشور بر سر ریاست جمهوری فواد معصوم در سال 2014 به نظر میرسید روابط به صورت بی سابقهای حسنه شده است و ظریف نیز در دیدار با همتای عرب خود از آغاز فصل جدیدی از روابط میان دو کشور حرف زد .
اما منفعت مشترک در مبارزه با داعش قادر به پوشاندن رقابت دیرین طرفین نبود. از سویی ایران زمانی حاضر به همکاری بود که کمک به شورشیان سوری قطع شود و از سوی دیگر، عربستان پیوستن به ائتلاف علیه داعش را مشروط به ادامه مبارزه علیه بشار اسد اعلام کرد.
نهایتا یمن از دیگر موضوعات اختلاف میان دو کشور است. از زمان کسب قدرت انصارالله در یمن، ریاض ابزار نفوذ خود در صنعا را از دست داده است. این کشور ایران را متهم به حمایت فعالانه از آنها میکند. تهدید مداوم انصارالله علیه پادشاهی عربستان موجب تقویت این تصور در ریاض شده که کل کشورش در احاطه دشمنان تحت نفوذ ایران قرار دارد .
جمعبندی
روی هم رفته تنوع موضع کشورهای حاشیه خلیج فارس در قبال ایران که در دو دهه اخیر شروع شده بود، از زمان برنامه اقدام مشترک ژنو شدت گرفته است. شبکه پیچیدهای از منافع، توقعات مختلف و برخی نگرانیهای دیرین، از دست رفتن فرصتها، بدبینی و بیاعتمادی را موجب شده است. اگرچه ایالات متحده به عنوان حامی این کشورها، به نزدیکی روابطشان با ایران چراغ سبز نشان داده، اما به دلیل سلطه غالب عربستان در شورا، این تعامل به شکوفایی کامل نرسیده است. توافق جامع ایران و غرب تنها موجب بهبود همکاری کشورهای کوچکتر حاشیه خلیج فارس و ایران و در نتیجه تضعیف سلطه عربستان خواهد بود. باید دید چه عامل بیرونی دیگری در این معادله تغییر ایجاد خواهد کرد. سوال اینجاست که این تحولات به شکلی خواهد بود که بتواند ضمن حفظ شورای همکاری خلیج فارس به عنوان یک سازمان، روابط طرفین را بهبود بخشد.
اندیشکده کنراد آدنائر