الوقت- اخوان المسلمین به عنوان بزرگترین جنبش مخالفان مصر، تحت فشار سرکوب بیسابقه نیروهای امنیتی کشور و نسل جوانی است که خواهان اقدامات جدی علیه رژیم عبدالفتاح السیسی هستند .
مضاف بر این اخوان المسلمین به عنوان جنبشی که از تغییرات تکاملی به طرفداری از تحول انقلابی تغییر شکل داده است، لزوم اتخاذ راهبردی خشونت آمیز علیه دولت را حس میکند. موضوعی که تحقق آن پیامدهای وسیعی برای مصر و کل منطقه به همراه خواهد داشت .
دوره ای متفاوت از دیگر دوران ها
اخوان المسلمین مصر شاید موفقترین سازمان غیردولتی در تاریخ این کشور باشد که در 9 دهه گذشته رشد یافت، از سرکوب ها جان سالم به در برد و هر از گاهی خود را بازسازی کرد. اما موج سرکوب های جاری شدیدتر از آنهایی است که این جنبش حداقل در زمان ریاست جمهوری جمال عبدالناصر در دهه 50 و 60 تجربه کرده بود .
در پی سوء قصد به جان ناصر در 1954 که به اخوان المسلمین نسبت داده شد، این گروه غیرقانونی اعلام شد، بیش از 1000 نفر از اعضای آن محاکمه شدند و بسیاری دیگر هم بدون اتهام در زندانهای صحرایی زندانی شدند .
اما در دهه 80، حسنی مبارک به اعضای اخوان المسلمین اجازه داد که در فهرست احزاب سیاسی قانونی در انتخابات شرکت کند. بدین ترتیب اخوان المسلمین به تدریج فرصت مشاکت سیاسی یافت و در انتخابات 2005 بالغ بر 20 درصد کرسیهای مجلس عوام را به دست آورد. با این حال، روند پیشرفت سیاسی جنبش، یکنواخت نبود و همواره در چالشی مستمر با رژیم مبارک به سر میبرد. به نحوی که با سیر قهقرایی آزادیهای سیاسی و مدنی از سال 2006 تا 2011، نه تنها چندین رهبر ارشد آن زندانی شدند، بلکه از شرکت در انتخابات نیز منع شدند .
اما پس از چهار دهه فراز و فرودهای سیاسی، اخوان هم که به اندازه مصری ها از خیزش مردمی علیه مبارک شوکه شده بود، این فرصت سیاسی را یافت تا با تشکیل حزب آزادی و عدالت در فرایندهای سیاسی حضور یابد. متعاقب آن نیز پیروزی های انتخاباتی موجب شد که اخوان بیش از پیش در معرض ارزیابی داخلی و خارجی قرار گیرد. اما دوره تصدی یکساله ریاست جمهوری محمد مرسی برای اخوانی که آمادگی حکومتداری نداشت، اوضاع را بیش از پیش بغرنج کرد. به نحوی که نادیده گرفتن غیر اسلامگراها توسط اخوان المسلمین و عدم گنجاندن آنها در قانون اساسی از یک سو و تقابل با یهودیان و انزواطلبی و هماهنگی با سلفی ها از سوی دیگر همه را ناراضی کرده بود .
بعد از تظاهرات ضد-اخوانی و دعوت به انتخابات زودهنگام، کودتای نظامی علیه مرسی در ژوئیه 2013 زنجیره ای از کنش ها و واکنش ها را در پی داشت. هرچند اخوان المسلمین و متحدان سلفی و همچنین اسلامگرایان آن با تظاهرات عظیم و مداوم در مقابل کودتا مقاومت کردند، اما کودتاگران این تظاهرات را با خشونت هرچه تمامتر پاسخ دادند .
مجموعه حوادث چالش برانگیز اوایل 2011 تا ژوئن 2013 و از ژوئیه 2013 تا 2015، باعث شد تا اخوان درباره ادامه و حفظ روش ها و ارزش های پیشین خود دچار تردید شود .
سازمانی شاداب و باطراوت، اما متفاوت
اکنون تغییر و تحول در اخوان المسلمین مشهود است و این تغییرات باعث شده که اخوان المسلمین امروز با اخوان المسلمین دوره اخیر متفاوت باشد. بعضی ناظران معتقدند که اخوان المسلمین دیگر سلسله مراتبی نیست، چندان بر قابلیت های سازمانی متمرکز نشده و دیگر تافته جدابافته از سایر گروههای انقلابی و اسلامی نیست .
به نظر میرسد که این جنبش در فضای جدید بیشتر توسط عناصر جوان و میانیاش اداره میشود تا رهبران سالخورده راس هرم. در واقع بسیاری از اعضای ارشد گروه خواهان سپردن مسئولیت به جوان ها هستند. چرا که به نظر می رسد رویکردهای نسل پیشین یا شکست خوردند و یا دیگر کارایی ندارند .
مروری بر اشتباهات گذشته تاییدی بر نتیجه گیری منتقدان
جوهره انتقاد درونی از اخوان المسلمین که قاطعانه توسط اعضای جوان آن به عمل میآید، عبارت است از اینکه: رهبری این جنبش نتوانست انقلاب واقعی جامعه مصر در 2011 را درک و بر اساس آن اقدام کند. همچنانکه رهبران اخوان المسلمین با کسانی که خواهان ایجاد تغییری واقعی بودند، همداستان نشده و به جای آن سعی کردند از طریق انتخابات سریع وارد حاکمیت مصر شوند و دست به اصلاحات ناچیز بزنند، نقشه ای که کاملا ناکام ماند .
هم جوانان و هم سالخوردگان در این بحث موافقند که انقلاب مصر «غیر ایدئولوژیک» بود. یکی از اعضای ارشد اخوان المسلمین با ندامت می گوید: «اخوان المسلمین به مدت یک قرن برنامه معینی داشت و سعی کرد بعد از 2011 آن را اجرا کند. حال آنکه نتوانسته بود تشخیص دهد که این طرح دیگر برای کشوری انقلابی مناسب نیست». همچنانکه رهبران جدید اخوان به رویکرد اتحاد با سلفی ها علیه نیروهای سکولار در مواجهه با چالش های روزافزون و پرسروصدای سکولار به عنوان تصمیمی فلاکت بار نگریسته و معتقدند «این چیزی نبود که انقلاب می خواست» .
هرچند که اخوان المسلمین هنوز هم داخل مصر حامیان قابل توجهی دارد و بسیاری از گروه های اسلامی با آن همراهند، اما نباید فکر کنیم که در حال حاضر و بعد از ناکامی مرسی، اکثریت مردم به اخوان المسلمین فرصت دیگری بدهند .
پیامدهای وسیع
جوانگرایی آشکار و تمرکز زدایی اخوان المسلمین مصر در بخشی کوچکی از منطقه وسیعی انجام می گیرد که در آن جمعیت جوان و ناراضی بسیاری از کشورهای عربی در تقابل با ساختارهای دولتی قرار گرفتهاند که نتوانستهاند فرصتهای آموزشی کافی، اشتغال و ابراز وجود را برای آنها تامین کنند. در این میان مصر هم از لحاظ جمعیت و هم از لحاظ سرکوب اعمال شده بر جوانان موردی بس افراطی است. انتظار می رود که لرزه های 2011 و 2013 موج های تحول بیشتری به دنبال داشته باشد، هرچند که زمان وقوع و ماهیت صلح آمیز، مسلحانه، اسلامی یا ایدئولوژیکی آنها هنوز نامعلوم است .
اخوان المسلمین از سرکوب بعد از 2013 آسیب فراوان دید، اما از بین نرفت و اکنون مصمم به ایفای نقش در فرصت تغییر بعدی در مصر است و این بار نقشی متفاوت از آنچه انجام داد، ایفا خواهد کرد. همچنانکه به نظر می رسد که از سال 2015 این نقش بیشتر بر «انقلاب» یعنی ایجاد تغییرات اساسیتر از آنچه این سازمان در 2011-2013 انجام داد تاکید کند .
اندیشکده کارنگی