الوقت- جنگ یمن به نقطه حساس و سرنوشت سازی رسیده است که می توان از مشاهده وضعیت موجود نشانه های نزدیک بودن پایان جنگ را مشاهده کرد. اگرچه طی یکسال اخیر در برهههای مختلفی از جنگ، تحلیلگران از امکان تغییر رویکرد کشورهای متجاوز بویژه عربستان سعودی نسبت به پیروزی کامل بر انصارالله و در نتیجه پذیرش مذاکره و دیپلماسی برای پایان دادن به بحران یمن سخ گفته بودند و چنین موضوعی به واقعیت نپیوست اما در وضعیت کنونی معادلات داخلی، منطقه ای و بین المللی برای ریاض به گونه ای است که می توان از نشانه های هرچند محدود تغییر رویکرد سعودیها در قبال جنگ، برآورد قریب الوقوع بودن اتفاقات بزرگ را فهمید.
طی روزهای گذشته محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان در گفتگو با شبکه «سی. بی. اس» در واکنش به پیشنهاد انصارالله برای توقف حملات هوایی در برابر توقف بمبارن ها، آن را گامی مثبت در جهت مذاکرات سیاسی جدیتر خواند و گفت عربستان از هر طرحی برای حل سیاسی در یمن استقبال میکند. از طرف دیگر «خالد بن سلمان» معاون وزیر دفاع عربستان سعودی هم به تازگی در سخنانی گفت که عربستان نگاه مثبتی به طرح آتش بس در یمن دارد و همواره برای برقراری آن تلاش کرده است. اما چرا باید از این دو موضعگیری دیپلماتیک که همواره در طول سالهای گذشته سیاستمداران سعودی برای توجیح جنایات خود در یمن در مقابل پرسش رسانه های جهان و افکار عمومی مشابه آن را به کرّات اتخاذ کرده اند و برخلاف واقعیات، خود را متمایل به دیپلماسی و پایان جنگ نشان دادهاند، فحوای پذیرش شکست را فهمید؟
نارضایتی در خاندان سلطنتی
قدرت گیری محمد بن سلمان برخلاف تمامی ادوار پیشین شیوه چرخش قدرت در میان فرزندان عبدالعزیز، روندی جدید و به عبارتی پایه گذاری بدعتی جدید در شیوه انتقال قدرت در حاکمیت خاندان سعودی بر شبه جزیره بوده است. این بدعت اما با سیاست ها و اقدامات بن سلمان برای محکم کردن جای پای خود برای کسب کرسی پادشاهی موجبات نارضایتی در میان بخشی از شاهزادگان و در نتیجه ایجاد شکاف در خاندان سلطنتی شده است. این نارضایتی و شکاف که در حمله سال گذشته به کاخ الخزامی و سوءقصد به جان بن سلمان خود را نشان داد اکنون با بدتر شدن وضعیت اقتصادی عربستان در نتیجه هزینه های جنگ یمن که به صورت خالی شدن نیمی از ذخایر ارزی در شرایط کاهش پایدار قیمت نفت و بویژه روی هوا رفتن نیمی از تولید نفت این کشور تشدید نیز شده است چرا که بن سلمان راه حل سریع فائق آمدن بر کسری درآمدها را مجدداً در خالی کردن جیب شاهزادگان ثروتمند دیده است. در همین راستا خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه گذشته به نقل از برخی از برخی دیپلمات های ارشد و شاهزاده های با نفوذ سعودی نوشت: حملات پهپادی گروه انصارالله یمن به تاسیسات نفتی آرامکو، موجب شده بیش از ۱۰ هزار شخصیت و شاهزاده خاندان آل سعود در مورد توانایی ولیعهد این کشور در دفاع و رهبری بزرگترین صادرکننده نفت در جهان ابراز شک و تردید کنند.
خطرپذیری برای جنگ
با گسترش دامنه حملات انصارالله و ارتش مردمی یمن به نقاط مختلف عربستان و اثبات توانمندی یمنی ها در وارد آوردن ضربات سنگین نظامی و اقتصادی بر عربستان پس از دو میدان نفتی بقیق و خریص وابسته به تاسیسات نفتی آرامکو و عملیات «نصرٌ مِن الله» یمنی ها در نجران که حاکمان ریاض را در بُهت و ناباوری فرو برد، اکنون ریاض دو راه بیشتر در مقابل خود نمی بیند یا پذیرش پیشنهاد آتش بس انصارالله و تن دادن به واقعیات جدید یمن و یا پذیرش ریسک تداوم جنگ در شرایطی که دیگر سعودی ها هیچگونه تسلطی بر آسمان خود ندارند و در جبهه زمینی با انصراف امارات از ائتلاف باید باارتشی زمینگیر و بی روحیه به جنگ نیروهای زبده و پراستقامت یمنی بروند. طبیعتاً انتخاب هر کدام از این دو گزینه ها بدون هزینه نیست اما اکنون سخنان سران عربستان نشان از درک خطرات بیشتر از شکست در صورت انتخاب گزینه جنگ می باشد.
تنگنا در سیاست خارجی
عربستان در شرایط ناگواری به سر می برد. سیاست های عربستان درباره یمن و قطر با شکست روبرو شده است. نحوه مدیریت بحران با ایران هم برای سعودی ها گران تمام شده است. امارات از عربستان فاصله گرفته است. جایگاه ریاض در منطقه شکاف برداشته است. ریاض با اراده خود لبنان، سوریه و عراق را از دست داد و جریان های فلسطینی هم به دلیل حمایت عربستان از طرح «معامله قرن» از این کشور ناخرسند هستند. روابط ریاض با عمان هم با تنش همراه است. عربستان دیگر گزینه های بسیاری در اختیار ندارد. دولت آمریکا به دلیل مسائل مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دسته بسته است. در چنین شرایط تنها راه برای سعودی ها جست و جوی راه حل برای رهایی از تنگنا است.