الوقت- مذاکرات صلح افغانستان، بدون تردید یکی از پیچیدهترین و در عین حال سرنوشتسازترین تحولات جاری در افغانستان است که از سوی دیگر ارتباط تنگاتنگی با تحولات منطقه دارد.
به تازگی نیز ششمین دور این گفتگوها میان نمایندگان طالبان و آمریکا در قطر برگزار شد، اما به نظر میرسد در ششمین دور مذاکرات نیز نتایج به مانند گذشته همچنان پرابهام باقی مانده و چشم انداز آتی این گفتگوها نیز بیش از پیش نامشخص و ناروشن است.
با توجه به اهمیت راهبردی مذاکرات صلح افغانستان و ارتباط این موضوع با تحولات منطقه، الوقت به گفتگو با «عباس فیاض»، کارشناس مسائل افغانستان پرداخته است.
1- این روزها دائما ؛ شاهد پیشنهاد دولت افغانستان برای برقراری آتش بس با طالبان بودیم که به همان ترتیب از سوی طالبان هم رد می شود. چرا با وجود برقراری یک دور آتش بس در گذشته، در حال حاضر طالبان از پذیرش آتش بس با دولت افغانستان سر باز می زند؟
تمام تلاش دولت کابل این است که در پروسه مذاکرات صلح؛ ورود داشته باشد چرا که اکنون احساس سران دولت و موضع علنی برخی از مسئولان دولتی این است که دولت آمریکا راسا با طالبان مذاکره می کند و مالکیت دولت افغانستان بر هر مذاکره صلحی را معتبر نمی شمارد. اینکه دولت تقاضای آتش بس می دهد، برای القای این مطلب است که دولت افغانستان و تشکیلات نظامیِ تابعِ آن، یک طرف قضیه جنگ است و طبعا باید یک طرف قضیه صلح هم باشد اما در طرف مقابل، طالبان اصولا دولت افغانستان را به رسمیت نمی شناسد و تا کنون هر نوع مذاکره با هر نماینده ای از دولت افغانستان را رد کرده و گفته ی طالبان این است که این دولت دست نشانده آمریکا بوده وتوسط آمریکا روی کار آمده است و وقتی ما (یعنی طالبان) با مسبب اصلی جنگ یعنی آمریکا مشغول مذاکره هستیم، دیگر مذاکره با دولت کابل وجهی ندارد . به باور سران طالبان ، پذیرش مذاکره با دولت از سوی آنها، به معنای تایید مشروعیت آن است که طبعا اقدامات چند سال گذشته طالبان در جنگ با دولت را زیر سئوال می برد و می تواند در بدنه این گروه خصوصا در بین فرماندهان میدانی ، مشکلاتی ایجاد کند .
2- تعامل داعش و طالبان در افغانستان و نقش هر یک از این دو در مذاکرات صلح چگونه است؟
بطور کلی می توان در اینجا یک نگاه تفصیلی به مساله داشت . عده ای در افغانستان بر این باورند که برخی حملات توسط طالبان انجام می شود ولی داعش مسئولیت آن را می پذیرد، تا هم شانه طالبان، زیر بار مسئولیت آن حمله نرود و هم آن حمله اثر خودش را طبعا داشته باشد . برابر این نگاه؛ تفاوتی میان داعش و طالب نیست و هر دو از سوی یک طرف خارجی که گرچه معمولا نام نمی برند ولی مقصودشان پاکستان است ، اداره می شوند . تقویت کننده این نظر برخی مناسبات و همکاری هایی بوده که جناح قدرتمند حقانی که رهبر آن سراج الدین حقانی؛ مسئول نظامی طالبان هم هست، با برخی از دسته جات داعش در برخی مناطق داشته است .
نظر دیگری هم وجود دارد که داعش مستقل از طالبان دست به این اقدامات می زند ولی این اقدامات با هدایت خارجی صورت می گیرد و سرجمع؛ نتیجه آن هم برای طالبان و هم برای همان حامی خارجی مفید است چرا که هر نوع فشار و ایجاد ناامنی برای دولت افغانستان؛ برای طالبان هم می تواند مفید باشد و دولت افغانستان را بیشتر در حالت ضعف و اضطرار قرار دهد .
اگر صلح به نتیجه برسد تعهد طالبان مبنی بر اجازه ندادن به فعالیت گروههای تروریستی در خاک افغانستان به معنای لزوم اقدام برای جمع کردن بساط داعش است علیهذا داعش نمی تواند نگاه مثبتی به مذاکرات صلح داشته باشد و چه آن را مستقل از پاکستان بدانیم و چه وابسته و یا تحت تاثیر آن ، وجود داعش در مرحله بعد از صلح زمینه ای برای ادامه تنش و جنگ خواهد بود و شاید برخی طرفها هم مایل باشند که این تشنج و تنش به سمت مرزهای کشورهای آسیای مرکزی هدایت شود . همه اینها درک نقش داعش در پسا صلح احتمالی را پیچیده می سازد که در جای خود باید بررسی شود .
3- بطور کلی نقش روسیه در روند گفتگوهای صلح و تحولات فعلی افغانستان چگونه ارزیابی می شود؟
روسیه در روند صلح افغانستان بطور جدی ورود کرده است . هرچند این تحلیل وجود دارد که خاتمه بحران در افغانستان برای روسها مفید است ولی در عین حال تداوم بحران هم برای آنها کشنده نیست و حتی برخی منافع نظیر روی آوردن بیشتر کشورهای آسیای میانه به روسیه برای جلب حمایت نظامی و امنیتی آن و درنتیجه حفظ و گسترش نفوذ آن کشور در آسیای میانه را به همراه دارد . البته مواضع روسها بیشتر دال بر حمایت از روند صلح است. روسها در این مرحله در یک اجلاس سه جانبه با آمریکا و چین ضمن حمایت از پروسه صلح ، بر لزوم خروج برنامه ریزی شده و مسئولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان (و نه خروج در اسرع وقت و به هر شکل) تاکید کردند . رفتار روسیه در مذاکرات صلح در بردارنده نشانه های متفاوتی است ولی این نکته مهم است که هم سابقه ذهنی منفی مردم افغانستان و هم نداشتن عقبه جدی در میان فعالان سیاسی نظامی در افغانستان، موضع روسها را برای اثر گذاری بر طرفهای داخلی در افغانستان در وضعیت خیلی مطلوبی قرار نمی دهد . البته روسها با توجه به وزن بین المللی و منطقه ای خود می توانند در این روند ایفای نقش کنند و در این زمینه همبر لزوم مشارکت منطقه ای در پروسه صلح تاکید کرده اند که به نظر می رسد می خواهند با فعال کردن کشورهای منطقه در این پروسه نظیر ایران از وزن و تاثیر آنها بهره بگیرند. ولی یک ملاحظه هم وجود دارد که در همکاری با کشورهای منطقه؛ ممکن است روسها افغانستان را با عینک پاکستان ببینند کهباید در این مورد مراقب بود .
4- با در نظر گرفتن حضور نظامیان خارجی در افغانستان، در حال حاضر چشم انداز آتش بس و صلح پایدار در افغانستان چگونه به نظر می رسد؟ طالبان تا چه زمانی قرار است جنگ در افغانستان را ادامه دهند؟
دو طرف مذاکرات بعد از دور ششم از این مذاکرات اظهار رضایت کرده اند ولی طبق روال هیچ جزئیاتی را از توافق های شان اعلام نکرده اند . دو گِرِه اصلی در دوطرف مذاکرات وجود دارد . یکی اینکه طالبان اصرار بر تعیین زمان بندی خروج نیروهای آمریکایی دارد و آمریکایی ها به نحوی سعی دارند ابتدا از طالبان یک موافقت با آتش بس بگیرند تا حرکت موتور نظامی طالبان را دچار وقفه کنند و روحیه طالبان حاضر در میدان جنگ را نیز تضعیف کرده و آنها را دچار نوعی سرخوردگی کنند که البته طالبان تا کنون با این موضوع موافقت نکرده اند . در طرف دیگر آمریکا اصرار بر پذیرش مذاکره بین الافغانی از سوی طالبان دارد که به معنای حاضر شدن دولت کابل در میز مذاکره است ولی طالبان به هیچ وجه تا کنون راضی به این امر نشده و این کار را دادن مشروعیت به دولتی می داند که آن را - به تعبیر خود- دست نشانده می خواند.
در این شرایط دو طرف مذاکرات؛ فشار را در میادین جنگ بر طرف مقابل افزایش داده اند تا از این طریق ضمن قدرت نمایی وزن خود را در مذاکرات بالا ببرند . طالبان عملیات امسال را با نام «الفتح» آغاز کرده و دولت با نام «خالد» عملیات علیه طالبان را کلید زده است . آمریکاییها هم بر شدت حملات هوایی و اقدامات نیروهای ویژه خود افزوده اند . به هر حال هر دو طرف می خواهد با افزایش فشار در میدان؛ زمینه امتیاز گیری بیشتر در مذاکرات را فراهم کنند . ولی آنچه مسلم است آمریکا دست برتر را در میدان ندارد. هرچند هیچ کدام از دو طرف قادر به حذف طرف مقابل نیستند ولی در مجموع شرایط طالبان به دلایل مختلف که مجال ذکر آن نیست بهتر از آمریکاییهاست از جمله اینکه طالبان حس اضطرار و اصرار آمریکاییها برای رسیدن به صلح را در طرف خود احساس نمی کند. با این حساب، تا رسیدن به یک توافق جامع - که گرچه غیر ممکن نیست ولی چندان آسان هم نیست،- نمی توان توقع کاهش درگیری ها را داشت.