حمایت لابی صهیونیستی از بن سلمان در کنار حضور شخصیت تاجرمآبی چون ترامپ در راس هیات حاکمه آمریکا سناریوی برکناری محمد بن سلمان از مقام ولیعهدی را کمرنگ میکند اما به طور حتم شرایط پیش آمده تلاشهای بن سلمان برای نشستن بر تخت پادشاهی پیش از مرگ پدر را نیز نقش بر آب کرد
الوقت- آیا ستاره اقبال محمد بن سلمان برای نشستن بر تخت پادشاهیِ صحرا روبه افول است؟ این پرسش به موازات افزایش ناکامیهای داخلی و خارجی برای سیاستهای ولیعهد جوان و جاهطلب سعودیها روز به روز پررنگتر میشود تا جایی که روزنامه فیگارو 26 مهر به نقل از منابع دیپلماتیک فرانسه نوشت: در پرتو فشارهای روزافزون بین المللی که عامل آن ناپدید شدن جمال خاشقچی روزنامه نگار سعودی بوده، هیأت بیعت چند روزی است مسأله محمد بن سلمان را مورد اهتمام قرار داده است. همچنین برخی رسانهها از احتمال ولیعهدی «خالد بن سلمان» پسر کوچکتر ملک سلمان و سفیر عربستان در آمریکا سخن گفته اند. در میان این گمانهزنیهای رسانهای واشنگتنپست نام احمد بن عبدالعزیز که گفته میشود سی و یکمین پسر ابن سعود و معاون سابق وزیر کشور و برای مدت کوتاهی هم وزیر کشور عربستان سعودی بوده، را مطرح کرده است. اما آنچه فارغ از درست و یا غلط بودن این گمانهها به دست میآید مربوط به گسترش مخالفتها در غرب نسبت به تداوم حضور محمد بن سلمان در مقام ولیعهدی و البته پادشاهی آینده این کشور میباشد.
در واقع با بین المللی شدن بحران ناشی از قتل از پیش برنامهریزی شده جمال خاشقچی روزنامهنگار منتقد عربستانی در کنسولگری این کشور در ترکیه، حتی رسانههای غربی که در اوایل بن سلمان را چهرهای ترقیخواه و از اصلاحات او به عنوان جراحی بزرگ در عرصه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حمایت میکردند، اکنون به شدت از اقدامات بن سلمان انتقاد کرده و در تغییر دیدگاهی 180 درجهای اصلاحات ولیعهد سعودیها را نمایشی و سیاستهایش را بیثباتزا و خطرناک برای منطقه و جهان عنوان میکنند.
آمریکا و سیاستهای دردسرساز بن سلمان
به طور حتم در موضوع تغییرات در رای هرم قدرت سیاسی خاندان سعودی همواره دیدگاه آمریکا متغیری تعیینکننده و سرنوشتساز میباشد به صورتی که شاهزادگان سعودی به داشتن همکاری نزدیک با واشنگتن به چشم عنصری پیشران در طی کردن پلههای ترقی در خاندان سلطنتی عربستان نگاه میکنند. از این لحاظ باید گفت علیرغم انتقادات فزاینده رسانهای و بینالمللی به رویکرد، سیاستها و عملکرد بن سلمان در سیاست خارجی و داخلی، در خلع وجود مبانی مشروعیت حکمرانی و سازوکارهای سیستماتیک چرخش نخبگان در عربستان، خلع ید از محمد بن سلمان وابستگی بسیاری به تصمیمات در کاخ سفید دارد.
محمد بن سلمان از همان ابتدا توسط آمریکا به عنوان شخصیتی جاهطلب که برای رسیدن به قدرت حاضر به هرگونه همکاری با واشنگتن در آینده میباشد، شناسایی شد و توانست از طریق این حمایتها شخصیت پرقدرتی چون محمد بن نایف را از مقام ولیعهدی به زیر بکشد. اقدامی که جز با پشتگرم بودن به چراغ سبز کاخ سفید برای چهره جوان، گمنام و بیتجربهای چون محمد بن سلمان غیرممکن بود.
با وجود این اکنون اقدامات محمد بن سلمان برای آمریکا دردسرساز شده است. آمریکا و غرب حدود دو دهه است که با تکیه بر شعارهای حمایت از حقوق بشر و مقابله با تروریسم که از دیدگاه گفتمانی دو روی یک سکه محسوب میشوند حضور نظامی خود را در جهان گسترش داده و دولت های مخالف خود در جهان مانند روسیه، چین، ایران و ... را تحت فشار قرار میدهند. در این میان همواره انتقادها از ابزاری بودن شعارهای حقوق بشری و ضدتروریستی غربیها و در راس آنها آمریکا طرح میشد که یکی از استدلال های قوی مخالفان دوگانگی در رفتار و مواضع غربیها نسبت به وضعیت حقوق بشری و حمایت از تروریسم دولتهای متحد چون عربستان سعودی بود. موضوعی که قرار بود با آمدن محمد بن سلمان و اقدامات وی برای تغییر چهره ناموجه و سیاه عربستان در محیط بینالمللی با انجام برخی اصلاحات داخلی رفع شود. اما با گذشت مدت سپری شده از دوران ولیعهدی وی نه تنها چهره سعودیها در فضای بین المللی و در نزد افکار عمومی جهانی ترمیم نشده است بلکه در نتیجه عملکرد افراطگرایانه بن سلمان در پروندههایی چون آغاز و تداوم جنایت در یمن، سرکوب مخالفان داخلی، گروگان گرفتن سعد حریری، محاصره قطر و اکنون قتل وحشتناک یک روزنامه نگار خارج از عربستان، بدتر نیز شده است.
در واقع در شرایطی که کاخ سفید با افزایش اهمیت افکار عمومی به موازات توسعه رسانههای غیررسمی در فضای مجازی به سهولت گذشته قادر به نادیده گرفتن اقدامات ضدحقوق بشری متحدان خود نیست، به سلطنت رسیدن محمد بن سلمان چشمانداز مشکلات بیشتر واشنگتن در توجیه اقدامات ریاض را به دست میدهد. چنانکه امروزه درخواستهای افکار عمومی آمریکا برای توقف مشارکت این کشور در جنگ یمن و کشتار بیرحمانه یمنیها به میان سیاستمدارن کنگره راه یافته است و همین موضوع موجب وادار شدن کاخ سفید به نشان دادن عکسالعمل گردید و پمپئو وزیر خارجه آمریکا 21 شهریور اعلام کرد: «دولت ترامپ روشن کرده است که پایان دادن به مناقشه یمن اولویت امنیت ملی است». این چالش با قتل خاشقچی تشدید نیز شد به صورتی که وزیر خارجه آمریکا خود شخصاً برای جمع کردن این افتضاح وارد ماجرا شد تا به گونهای کمهزینهتر برای روابط ریاض- واشنگتن قضیه فیصله یابد.
لابی صهیونیسم حامی بن سلمان
اما بعد دیگر ماجرا برای پیشبینی آینده بن سلمان از رهگذر تصمیم مقامات کاخ سفید، توجه به واقعیت حمایت لابی قوی صهیونیسم و تلآویو از تداوم ماندگاری بن سلمان در قدرت است. در همین راستا روزنامه نیویورک تایمز در مقالهای گزارش داد که جرارد کوشنر داماد ترامپ و مشاور ارشد کاخ سفید در امور خاورمیانه (که مهره اصلی صهیونیستها در جمع اطرافیان ترامپ میباشد) از رئیس جمهور آمریکا خواسته تا علی رغم وجود مدارک متعدد نشانگر نقش داشتن بن سلمان در قتل خاشقچی از وی همچنان حمایت کند. واقعیتی که سرنخ آن به تلاشهای بیدریغ بن سلمان برای پایان دادن به موضوع فلسطین در همراهی با منافع رژیم صهیونیستی و سیاستهای تهاجمی او نسبت به اضلاع محور مقاومت در منطقه در همسویی با سیاستهای آمریکا و اسرائیل باز میگردد. این موضوع در کنار حضور شخصیت تاجرمآبی چون ترامپ در راس هیات حاکمه آمریکا سناریوی برکناری محمد بن سلمان از مقام ولیعهدی را کمرنگ میکند اما به طور حتم شرایط پیش آمده تلاشهای بن سلمان برای نشستن بر تخت پادشاهی پیش از مرگ پدر را نیز نقش بر آب کرد.