الوقت- دیدار اخیر ترامپ و پوتین به عنوان روسای جمهور آمریکا و روسیه که با میزبانی فنلاند برگزار گردید، با حساسیت بسیار زیادی در محافل سیاسی و رسانهها دنبال شد و بسیاری بدنبال ان بودند که پس از این دیدار قرار است چه نتایجی در روابط دو طرف بدست آید. روسیه و آمریکا در یکی از پرتنش ترین برهههای پس از پایان جنگ سرد به سرد میبرند به صورتی که بسیاری از این دوره به عنوان نشانههای آغاز جنگ سرد جدید با بن مایه رقابت ژئوپلتیکی یاد میکنند. پروندههای مختلفی چون موضوع بحران سوریه، بحران اوکراین، بحران هسته ای کره شمالی و میل ناتو به سمت گسترش به شرق، اختلافات در دریای بالتیک و شرق اروپا، موضوع احتمال دخالت مسکو در انتخابات 2016 آمریکا از مهمترین عوامل تشدید شکاف میان واشنگتن مسکو بوده است. با این وجود چشم جهان به نشست هلسینکی بود که آیا تمایل دو رهبر به بهتر کردن روابط خواهد توانست گشایشی در فضای تیره و تار حاکم بر مناسبات مسکو- واشنگتن ایجاد کند و یا خیر؟ با برگزاری نشست خبری دو رئیس جمهور پس از انجام مذاکرات تحلیل ها از نتایج نه چندان قابل توجه این دیدار حکایت میکند. در همین ارتباط پایگاه خبری- تحلیلی الوقت گفتگویی را با آقایان مهدی مطهرنیا و شعیب بهمن دو تن از کارشناسان مسائل بینالملل به انجام رسانیده و نظرات آنها را درباره چشم انداز روابط روسیه و آمریکا پس از دیدار اخیر جویا شده است.
مهدی مطهرنیا درباره فضا و نتایج نشست پوتین و ترامپ معتقد است که قضاوت در مورد مذاکره دیروز تنها نباید منوط به مصاحبه خبری دو رئیس جمهور روسیه و آمریکا قرار گیرد. به عقیده وی مذاکرات در این سطح با این روش همواره در تاریخ دارای محتوای پنهان و آشکار بوده است. نفس مذاکره رهبران دو کشور در مکان سوم برای تصمیم گیری های مهم بین المللی آن اندازه اهمیت دارد که بتواند نتایجی را در بعد از برگزاری این نشست در تاریخ بجای گذارد و جلوههای عملیاتی خود را بعداً نشان دهد.
بی تردید اگر قرار باشد دو رهبر کشورهای روسیه و آمریکا، در همان مذاکرات علنی توافقات خود را آشکار کنند، دور از خرد سیاسی است و این به معنای یک نگاه تقیلیل گرانه سیاسی خواهد بود اگر فکر کنیم قدرتهای بین المللی در یک نشست تمام اختلافات خود را حل کرده و بعد از نشست به یک تفاهم دست یابند. لذا هنوز نمیتوان در ارتباط با مذاکرات موجود بدون توجه آن چه در صحنه عملیاتی خواهیم دید، صحبت کرد. در واقع با توجه به سطح اصطکاک روابط میان مسکو و واشنگتن، حل و فصل اختلافات به این سرعت امکان پذیر نیست و نفس پذیرش مذاکره در جهت حل و فصل دوطرفه خود نشان دهنده وجود این اختلافات پرتنش است.
مزید بر آن پوتین دارای سابقه بسیار بیشتری در مذاکرات امنیتی و سیاسی در مقایسه با ترامپ است. ترامپ یک بازرگان سیاستمدار است و پوتین یک عامل امنیتی سیاتمدار که در مراکز امنیتی و سیاسی سالها به پختگی رسیده و توانایی بهرهبرداری از این شرایط را داشته باشد. لذا پوتین در تلاش برای استفاده از این فرصت بود که تا حدودی میتوان گفت در مقایسه با ترامپ نیز توانست موفقتر از مذاکرات بهره برداری کند، اما ترامپ بازرگانی است که پیش از آن که به دیپلماسی علنی فکر کند، به نتایج پشت صحنه توجه خواهد کرد و امتیازهای که از پشت صحنه می تواند بدست آورد. لذا باید منتظر بود تا ببینیم دو طرف در موضوعات مورد اختلاف از جمله در سوریه و اواکراین به چه نتیجهای خواهند رسید.
به عبارت دیگر در ابتدا لازم است تا تکلیف مناطق مورد اختلاف از جمله در اوکراین و سوریه برای شکل دادن به هندسه جهان آینده مشخص شود. جهان حدود سه دهه است که در گذار از نظم کهن به نظم جدید قرار گرفته و با وجود این که نظم جدیدی ملاحظه نمی شود، اما خستگی و فرسایشی شدن دوران گذار را بیش از این نمیتوان تحمل کرد و این احتمال وجود دارد که تا سال 2020 این دوران گذار ادامه داشته باشد و نشستهای متفاوتی در این دوران گذار شکل خواهد گرفت. همان گونه که در دوران جنگ جهانی اول و دوم و در حال حاضر پس از جنگ سرد، نشستهای متنوعی شکل میگیرد.
نخست اینکه آن قدر موضوعات مورد اختلاف و چالش انگیز میان دو کشور وجود دارد که اساسا چنین گفتگوهایی دو ساعته و چند ساعته بویژه در سطح سران دو کشور نمیتواند زیاد گره گشا باشد. اگر روسیه و آمریکا بخواهند به یک توافقاتی دست یابند، میبایست در وهله نخست کارشناسان دو کشور در حوزههای مختلف ساعت ها رایزنی و گفتگو کنند و بعد نتیجه آن را به اجلاس سران دو کشور ببرند. در نتیجه آن چیزی که در واقع دیروز اتفاق افتاد صرفا یک دیدار ساده دیپلماتیک بین رهبران دو کشور بود که با تبلیغات گسترده رسانهای از سوی آمریکاییها بویژه دولت ترامپ و شخص او صورت گرفت.
همچنین باید توجه داشته باشیم که آمریکاییها در ساختار سیاسی خودشان به شدت ضد روسی میباشند و این دیدگاه ضدروسی خود بزرگترین مانع عادی شدن روابط دو کشور میباشد به نحوی که هم نهادهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتی آمریکا دیدگاه ضد روسی دارند و تمایلی به توسعه روابط دو کشورندارند و هم ساختارهای سیاسی. ما در آستانه همین دیدار هم مشاهده کردیم که چند روز قبل از این دیدار در آمریکا 12 مامور امنیتی را متهم به دخالت در انتخابات ریاست جمهوری اخیر کردند و این خود نشان داد دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی هم تمایلی به بهبود رابطه با روسیه ندارند. سایر ساختار سیاسی آمریکا نیز همین وضعیت را دارند و پیش از دیدار ترامپ و پوتین، افراد مشهور و سرشناس از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات خواستار لغو این دیدار شده بودند. بنابراین این روحیه ضد روس در داخل آمریکا خود مانع دیگری بر عادی شدن روابط دو طرف است.
موضوع سوم نیز خود سیاستهای روسیه است. روسیه امروز، روسیه ضعیف دهه 1990 نیست که درگیر بحرانهای ساختگی از سوی آمریکا شود. روسیه این روزها، روسیهای است که به رغم این که وارد بحرانهای ساختگی از سوی آمریکا مانند بحران اوکراین و سوریه میشود، اما میتواند شرایط را ساماندهی کند و دست برتر را در آن بحرانها کسب کند. اساسا روسها نیازی ندارند و در موضع ضعف قرار ندارند که بخواهند در مورد بحرانها از جمله اوکراین و سوریه به یک توافق با آمریکا دست یابند، بلکه این آمریکاییها هستند که عرصه و میدان بازی را از دست دادهاند. لذا در این شرایط دستیابی به یک توافق بویژه همزمان با یکجانبهگرایی آمریکایی بسیار مشکل است و به همین دلیل است که در یک چنین دیدارهایی در هیچ دستاورد بزرگ سیاسی در روابط دو کشور بوجود نمیآید و بعید است در آینده و یا در دورهای کوتاه مدت و یا بلند مدت دو طرف بتوانند به یک توافق و همسویی دست یابند.