الوقت - دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا از ابتدای به قدرت رسیدن در 20 ژانویه 2017 تا کنون روندی مداوم و پیوسته از تنشآفرینی اقتصادی و تجاری را با کشورهای مختلف جهان داشته است. رویکرد دولت ترامپ در این زمینه در دو بُعد اساسی طرحریزی شده است که عبارتند از: اعمال تحریمهای بزرگ اقتصادی و جنگ تعرفههای تجاری. ترامپ از ابتدای حضور در کاخ سفید بر بخشی از کشورها که در نقش رقیب یا تهدیدکنندگان امنیت ملی آمریکا ارزیابی میشوند، تحریمهای اقتصادی بزرگی را اعمال کرده است اما علاوه بر این کشورها، عرصه رقابت اقتصادی واشنگتن به کشورهای دوست یا متحد نیز تسری پیدا کرده است. بر این اساس که ترامپ در راستای تحققبخشی به شعارهای انتخاباتی خود در جهت تغییر تمامی ترازهای تجاری منفی آمریکا با کشورهای مختلف جهان، بر کالاهای خارجی که وارد آمریکا میشوند، تعرفههای مالیاتی سنگینی اعمال کرد.
تصمیم ترامپ برای اعمال ۲۵ درصد تعرفه بر واردات فولاد و ۱۰ درصد تعرفه بر واردات آلومینیوم، در 31 می (10 خرداد) سال جاری متحدان اروپایی، کانادا و بسیاری دیگری از کشورهای جهان را در بهت فرو برد. متعاقب اعلام نهایی شدن این تصمیم ترامپ، کشورهای مختلف جهان به ویژه اعضای اتحادیه اروپا که در نقش متحدان سنتی آمریکا هستند، مخالفت صریح خود را ابراز داشته و حتی شکایتهایی را در سازمان تجارت جهانی علیه واشنگتن تنظیم کردند.
بهطور کلی این تصمیم ترامپ را میتوان اولین جرقه اعلام جنگ تجاری آمریکا به جهان ارزیابی کرد اما اظهارات وی مبنی بر اعمال تعرفههای جدید بر کالاهای مختلف برخی کشورهای مشخص، زمینه را برای فراگیرتر شدن جنگ تجاری فراهم کرد. با گذشت زمانی اندک، ترامپ در تصمیمی جدید در 15 ژوئن 2018 (25 خرداد 1397) با اعمال 25 درصد تعرفه بر 800 قلم کالای چینی به ارزش 50 میلیارد دلار جامعه جهانی را حیرت زده کرد. این تصمیم به نوعی جنگ تجاری آمریکا با جهان را رسمیت بخشید اما آنچه در این میان اهمیت دارد این است که وضع تعرفههای سنگین آمریکا بر کالاهای دیگر کشورهای جهان، تنها در بُعد اقتصادی قابل تحلیل نیست بلکه این موضوع تجاری میتواند تاثیری شگفت بر مناسبات بینالمللی داشته باشد و سطحی از تنشهای سیاسی و دیپلماتیک را ایجاد کند.
با نظر به تمامی این تفاسیر اکنون این مساله مطرح میشود که جامعه جهانی و قدرتهای اقتصادی چه واکنشی را در برابر تصمیات ترامپ نشان خواهند داد؟ اما در سطحی دیگر این پرسش قابل طرح میباشد که دولت آمریکا و شخص دونالد ترامپ از ورود به جنگ تجاری با جامعه جهانی و به طور خاص قدرتهای اقتصادی، چه هدفی را دنبال میکنند؟ در پاسخ به این پرسشها محوری میتوان در قابل دو بخش مجزا از یک سو سطح واکنش جهانی به تصمیمات ترامپ را بررسی کرد و از سوی دیگر چرایی اقدام ترامپ به اتخاذ راهبرد جنگ تجاری با جهان را مورد بررسی قرار داد.
واکنشهای جهانی از شکایت به سازمان تجارت جهانی تا اقدام متقابل و خروج سرمایه از آمریکا
واکنشهای جهانی به سیاست اقتصادی ترامپ در عرصه بینالمللی را میتوان از ابتدای نهایی شدن فرمان ریاستی برای افزایش تعرفههای مالیاتی بر فولاد و آلومینیم مورد بررسی قرار داد. متعاقب اعلام این تصمیم اتحادیه اروپا، چین و هند شکایتی را به سازمان تجارت جهانی تسلیم کردند. در ادامه نیز کشورهای ترکیه، ژاپن و روسیه نیز اقدام مشابهی را انجام دادند.
فارغ از این اقدام، واکنش متقابل دیگر رویکردی است که قدرتهای اقتصادی اعلام کردهاند در برابر سیاستهای تجاری آمریکا در پیش خواهند گرفت. مهمترین نمود این امر را میتوان در آغاز جنگ فراگیر تعرفهها میان واشنگتن و پکن ارزیابی کرد. در حقیقت ترامپ در 15 ژوئن 2018 (25 خرداد 1397) لیستی متشکل از بیش از 800 قلم کالای استراتژیک وارداتی از چین را هدف گرفته که از ششم ژوئیه با تعرفه 25 درصدی مواجه میشوند. چین در جواب تصمیم گرفته تا به «همان اندازه و میزان» پاسخ این اقدام آمریکا را بدهد. پکن تصمیم گرفته تا 25 درصد تعرفه برای 659 کالای آمریکایی به ارزش 50 میلیارد دلار وضع کند. در مقابل دولت ترامپ هم تهدید کرد اگر پکن تلافی کند، واشنگتن فشارهای تعرفهای مضاعفی را اعمال خواهد کرد.
در سطحی دیگر ، علاوه بر چین در روزهای گذشته شاهد نگرانی شدید دولت کانادا و کشورهای اروپایی از تصمیمات و اقدامات دولت دونالد ترامپ بودهایم. بعد از برگزاری آخرین نشست کشورهای عضو جی 7 در کبک کانادا، جاستین ترودو نخستوزیر این کشور، در اظهاراتی بعد از پایان نشست، تصمیم ترامپ برای اعمال تعرفه بر واردات آلومینیم و فولاد را توهین به کانادا ارزیابی کرد. متعاقب این موضوع ترامپ نیز در چندین توئیت به ترودو حملهور شد و موجی بزرگ از انتقادات را نسبت به او اظهار داشت و امضای خود از بیانیه پایانی نشست جی 7 را پس گرفت. پس از وقوع این درگیریهای دیپلماتیک اکنون کشورهای آلمان، فرانسه، انگلستان و کانادا از عزم جدی خود برای مقابله به مثل اعلام کردهاند.
در سطحی دیگر، افزون بر اقدام متقابل در برابر جنگ تجاری آمریکا، خروج سرمایهها از این کشور، دیگر راهبردی است که کشورهای آسیبپذیرفته از اقدامات تجاری ترامپ در پیش گرفتهاند. در همین راستا، بر أساس گزارشهای جدید؛ در یکی از اولین واکنشها روسیه 47.5 میلیارد دلار سرمایه خود که در اوراق قرضه آمریکا سرمایه گذاری کرده بود، را از این کشور خارج کرد. رقم سرمایه گذاری روسیه در اوراق قرضه و بهادار آمریکایی در ماه مارس گذشته (نیمه دوم اسفند 96 و نیمه نخست فروردین ماه 97) 96.1 میلیارد دلار اعلام شده بود. رسانههای روسی با اشاره به آخرین گزارش سازمان خزانه داری آمریکا نوشتند: این گزارش نشان می دهد، روسیه 47.5 میلیارد دلار اوراق قرضه آمریکایی را فروخته است. در گزارش آمده است: در زمان حاضر شاخص سرمایه گذاری روسیه در اوراق بهادار آمریکا به پایین ترین سطح در 10 سال اخیر رسیده است. این راهبرد روسها در آینده نیز به احتمال زیاد از سوی دیگر کشورهای نیز پیش گرفته خواهد شد.
چشمداشت ترامپ به ایجاد موازنه تجاری مثبت و نیم نگاه او به انتخابات ریاستجمهوری 2020
واکنش صریح و جدی قدرتهای اقتصادی جهانی در برابر سیاستهای اقتصادی ترامپ این پرسش را مطرح میکند که با وجود آگاهی ترامپ از اتخاذ چنین واکنشهایی حتی از سوی متحدان خود، چرا او بر تداوم و تشدید این سیاستها تاکید میکند؟ در پاسخ به این پرسش میتوان در ابتدا به نوع نگاه ترامپ نسبت به مسائل پیرامون خود چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالمللی نگاه کرد. ترامپ با طرح رویکرد «اول آمریکا» این رویکرد ذهنی را دارد که باید آمریکا در تمامی مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با جهان پیرامون جایگاه برتر را داشته باشد؛ از این رو نمیتواند حتی در رابطه کشورهای دوست و متحد آمریکا نیز دست برتر طرف مقابل را بپذیرد. از این رو او تلاش میکند تراز تجاری منفی آمریکا با طرفهای مقابل، را از یک سو در سطح کلان جبران نماید و از سوی دیگر در زمینه کالاهای خاص نیز این رویکرد را اجرایی کند. بدین معنی که حتی در صورت وجود تراز تجاری مثبت آمریکا با یک کشور دیگر در سطح کلان اقتصادی، اگر در یک کالای عمده به عنوان مثال صنعت ماشینسازی یک کشور تراز تجاری مثبتی نسبت به آمریکا داشته باشد باید این مساله به نفع واشنگتن تغییر کند.
علاوه براین، اصرار ترامپ بر ایجاد تعرفههای تجاری بر کالاهای دیگر کشورها و تغییر تراز تجاری با طرفهای مقابل، را میتوان دارای مصرف داخلی دانست. از یک طرف ترامپ تلاش میکند وعدههای انتخاباتی خود را اجرایی کرده و از طرف دیگر تلاش دارد رضایت شهروندان آمریکایی را برای رای دادن به او در کارزار رقابت انتخاباتی در سال 2020 فراهم نماید.
فارغ از این ملاحظات به نظر میرسد طرح جنگ تجاری ترامپ با جهان، در نهایت نتایج معکوسی را برای او به همراه خواهد داشت و نه تنها منجر به پیروزی او در این جنگ نخواهد شد، بلکه زمینه انزوای آمریکا در برابر اتحاد دیگر قدرتهای اقتصادی جهان را به همراه خواهد داشت. علاوه براین، رقابت تجاری آمریکا با دیگر کشورها زمینهساز تضعیف همکاریهای امنیتی و سیاسی در سطح جهانی خواهد شد و می تواند چند دهه اتحاد میان آمریکا و اروپا را پایان دهد.