اواخر هفته گذشته دونالد ترامپ در صفحه توئیتر خود نوشت: خوشحالم که اعلام کنم از روز نهم ماه آوریل آینده (۲۰ فروردین) جان بولتون مشاور جدید امنیت ملی من خواهد بود.
با تغییرات جدید در کاخ سفید باید گفت نئوکانهای به شدت تهاجمی نقش اصلی را در سیاست خارجی ترامپ در مقابل ایران به دست آوردهاند.
در ده روز اخیر، این دومین تغییر در سطح مقامهای ارشد دولت آمریکاست؛ انتخاب مایک پمپئو برای وزارتخارجه و بعد هم جان بولتون برای ریاست شورای امنیت ملی، پیام روشن دونالد ترامپ است که میخواهد موضع سرسختتری در سیاست خارجی دنبال کند.
تهاجمیتر شدن سیاست خارجی واشنگتن با آمدن بولتن
با قدرت گرفتن جان بولتن در کاخ سفید، باید گفت که سیاست خارجی واشنگتن بویژه در برابر ایران و با ادعای محدود کردن برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران تهاجمیتر میشود.
پیشتر بولتن در یک مقاله پیشنهاد جنگ طلبانه بمباران ایران را داده بود و حتی در محافل دستراستی و نومحافظهکار آمریکا فردی «تندرو» در نظر گرفته میشود.
وی پیشتر در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پسر توانست به سمتهای سطح بالایی در بخشهای سیاسی و امنیتی دولت آمریکا دست یابد. در آن دوران وی متهم شده بود که گزارشهای اطلاعاتی ایالات متحده درباره تسلیحات کشتار جمعی را پیش از حمله به عراق دستکاری کرده است؛ در آن دوران گفته میشد که وی رفتاری ناشایست با زیردستان خود داشته است.
با این حال از بولتن به عنوان مدافع سرسخت اقتدار آمریکا و طرفدار ستیزه گر استفاده از این اقتدار در خارج از مرزهای آمریکاست. بولتون هرگز از آشکار شدن نظرات تند خود ابایی ندارد، چه در جایگاه یک مقام دولتی، چه در نوشتههایش در روزنامهها و چه از تریبون شبکه فاکس نیوز.
واکنشها به انتصاب چهره جنگ طلب کابینه ترامپ
سفیر رژیم صهیونیستی نزد سازمان ملل در واکنش به انتصاب جان بولتون به سمت مشاور امنیت ملی ترامپ، وی را دوستی واقعی برای اسرائیل توصیف کرد. دانی دانون، سفیر رژیم صهیونیستی نزد سازمان ملل در اظهاراتی درباره جان بولتون، مشاور امنیت ملی جدید ترامپ، گفت: «بولتون از سالها پیش دوستی حقیقی برای اسرائیل بوده است.»
همچنین سیاستمداران روس و کارشناسان مسائل سیاسی در این کشور به انتصاب «جان بولتون» به سمت مشاور امنیت ملی کاخ سفید از سوی «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا واکنش نشان داده و با آنکه برخی از مقامهای روسیه واکنش محتاطانهای به این موضوع داشتهاند و آمادگیشان را برای همکاری اعلام کردهاند، عدهای دیگر نگرانی مسکو را از سمت و سوی احتمالی سیاست خارجی آمریکا اعلام کردهاند. آلکسی پسکوف، سناتور ارشد روس و رئیس شورای کمیته فدراسیون در امور سیاستهای اطلاعاتی در توئیتی نوشت: «بولتون همراه با بوش، دیک چنی و رامسفلد از حامیان آشکار جنگ در عراق بودند. او برای براندازی بشار اسد از تروریستها حمایت کرده و متخصصی عظیم در مداخلهگری و تجاوز است.»
جنگ راه حل بولتن در سیاست خارجی
مشاور جدید امنیت ملی آمریکا به شدت چهرهای جنگ طلب و حداقل در دور مورد آشکارا از به راه اندازی جنگ های جدید استقبال کرده است. او معتقد است که کره شمالی و برنامه هستهای این کشور یک تهدید قریبالوقوع علیه آمریکاست و نظر کسانی را که معتقدند هنوز برای استفاده از روشهای دیپلماتیک و مذاکره فرصت هست، رد میکند.
ماه گذشته بولتن در روزنامه "وال استریت ژورنال" درباره یک اقدام پیشگیرانه نوشته بود: "با توجه به اختلافهای موجود در سازمانهای اطلاعاتی آمریکا درباره کره شمالی، ما نباید آنقدر صبر کنیم که خیلی دیر شود."
او نوشته بود: "برای ایالات متحده آمریکا کاملا مشروع است که در واکنش به 'ضرورت کنونی ' که سلاحهای هستهای کره شمالی ایجاد کرده، پیشدستی کند."
در موضوع ایران نیز بولتون در ماه مارس سال ۲۰۱۵، چند ماه پیش از توافق هستهای با ایران، در مطلبی در روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرد که فقط اقدام نظامی میتواند موثر باشد. او با حمایت آشکار از اسرائیل مدعی شده بود که "فرصت خیلی کوتاه است اما همچنان یک حمله نظامی میتواند موفق باشد."
ادعاهای جنگی بولتن عملی نیست
در ارتباط با ورود بولتن به کاخ سفید، استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا با استناد به تحقیقات خود میگوید بولتون بهخاطر مواضع مشهور جنگطلبانهاش نمیتواند ضرورت یک جنگ دیگر را بهراحتی به دیگران و از جمله اعضای کنگره بقبولاند.
الیزابت ساندرز، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا طی یادداشتی در نشریه واشنگتنپست میگوید: یک فرد جنگطلب همچون جان بولتون ــ مشاور جدید امنیت ملی ترامپ ــ نقش محدودتری در شکلدهی به دیدگاه دیگران درباره یک نزاع بالقوه دارد. این استاد دانشگاه آمریکایی بر این اساس میگوید که جان بولتون بهخاطر سوگیری دیدگاههایش نمیتواند [ضرورت] یک جنگ جدید را بهخوبی به دیگران بقبولاند.
ساندرز برای این سخن خود به تحقیقی که اخیراً انجام داده است ارجاع میدهد، مطالعهای که با استفاده از یک نمونه تقریباً 3000نفری از آمریکاییها، مسئله چگونگی تأثیرگذاری بیانیهها و مواضع مشاوران مختلف درباره یک نزاع فرضی بر حمایت افکار عمومی از جنگ و تأیید عملکرد رئیس جمهوری از سوی عموم مردم را سنجیده است.
وی در این پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که بهطور کلی، اگر رئیس جمهوری از توصیههای مشاوران خود تبعیت کند، میزان تأیید عملکرد وی بین افکار عمومی افزایش مییابد و اگر چنین نکند کاهش مییابد.
اما حمایت یا مخالفت یک مشاورِ جنگطلب از اعزام نیروهای نظامی [به منطقه نبرد] برای رؤسای جمهورِ دموکرات [نسبت به یک جمهوریخواه] اهمیت بیشتری دارد، که بخشی از آن بهخاطر وجود این تصور قالبی است که دموکراتها در زمینه امنیت ملی ضعیف هستند.
در مقابل برای یک رئیس جمهورِ جمهوریخواه، هرچند بیانیهها و مواضع یک مشاورِ جنگطلب همچنان اهمیت دارد، اما در شرایطی این مسئله صادق است که آن مشاورِ جنگطلب با جنگ مخالفت کند ــ زیرا چنین موضعی میتواند شگفتانگیز باشد.
بهنوشته این استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج واشنگتن، نکته مهمتر برای رؤسای جمهورِ جمهوریخواه این است که آیا مشاورش بهخاطر دیدگاههایش در زمینه محدودیت استفاده از نیروهای نظامی در یک جنگ شهرت بیشتری دارد یا خیر. این نکته در واقع علت اهمیتِ حمایت عمومی از کالین پاول برای دولت بوش پسر بود.
اما درباره بولتون، دیدگاههای جنگطلبانه او و سابقهاش در جنگ عراق، احتمالاً از همین حالا بر دیدگاههای دیگران درباره هرگونه موضعی که بخواهد در حمایت از جنگ بگیرد، تأثیر گذاشته است. حتی اگر عموم مردم توجهی به مباحثات اصلی بر سر سیاست خارجی آمریکا نکنند ــ یا حتی ندانند که بولتون چهکسی است ــ اما اعضای کنگره که میتوانند مباحث مرتبط با سیاست خارجی را به عموم مردم منتقل کنند، احتمالاً دیدگاههای وی [بولتون] را نادیده میگیرند.