فقدان یک راهبرد مشترک در جهان اسلام در مقطع کنونی که زمان تصمیم گیری سرنوشت ساز است، میتواند پیامدهای جبران ناپذیری را بر کشورهای عربی و اسلامی وارد کند که اثرات آن حتی می تواند ژئوپلیتیک نظام منطقه ای خاورمیانه را تحت شعاع قرار دهد.
الوقت- پس از اعلام تصمیم جنجالبرانگیز رئیسجمهوری آمریکا برای انتقال سفارت واشنگتن از تلآویو به بیتالمقدس، یکی از واکنشهای مهم در جهان اسلام، برگزاری نشست فوقالعاده سران سازمان همکاری های اسلامی به دعوت ترکیه میباشد که امروز چهاشنبه 13 دسامبر(22 آذر) در این کشور برگزار شد تا از این طریق سران دولتهای اسلامی بتوانند با بررسی موضوع، موضعی یکپارچه را نسبت به این اقدام رییس جمهور آمریکا اتخاذ کنند. اهمیت برگزاری این جلسه از آن رو است که فقدان یک راهبرد مشترک در جهان اسلام در مقطع کنونی که زمان تصمیم گیری سرنوشت ساز است، میتواند پیامدهای جبران ناپذیری را بر کشورهای عربی و اسلامی وارد کند که اثرات آن حتی می تواند ژئوپلیتیک نظام منطقه ای خاورمیانه را تحت شعاع قرار دهد.
لذا در مقطع کنونی استفاده از پتانسیل های سازمان همکاری کشورهای اسلامی با گستره بزرگ آن می تواند مواضع سران اسلامی را همگراتر کند و طبیعتا منجر به اتخاذ یک موضع مشترک در برابر این تصمیم بحران آفرین شود.
پتانسیلهای موجود
سازمان همکاری اسلامی دومین سازمان بزرگ بین المللی پس از سازمان ملل متحد است . 57 کشور اسلامی با بیش از 1.5 میلیارد نفر جمعیت در گستره بیش از چهار قاره جهان ، عضو این سازمان هستند. انگیزه اصلی تجمع کشورهای اسلامی در سازمان کنفرانس اسلامی ، که در سال 2001 به سازمان همکاری اسلامی تغییر نام داد، هویت مشترک مذهبی اعضا است. در واقع ، در اواخر دهه 1960 نظری واحد در جوامع اسلامی پدید آمد که تفرقه و پراکندگی دلیل اصلی ضعف کشورهای اسلامی به خصوص در مقابل تهدیدهای برآمده از تشکیل رژیم اسرائیل است. بر این اساس، راه اساسی رهایی از ضعف نیز ، اتحاد اسلامی و رشد همبستگی اسلامی، در نظر گرفته شد و سازمان کنفرانس اسلامی در سال 1969 موجودیت یافت. طبیعتاً بر اساس گستردگی و تعداد کثیر اعضا مجموعهای از پتانسیلهای سخت و نرم در این سازمان وجود دارد که در صورت وجود اراده واقعی اعضا برای نقشآفرینی موثر و واقعی در موضوع فلسطین، قادر است تعیینکنندگی قابل توجهی به آن بدهد.
در حوزه نظامی
همانگونه که دبیرکل انصارالله یمن طی روزهای گذشته اشاره کرد، یکی از موضوعات، مسئله تشکیل ارتش متحد اسلامی برای آزادی فلسطین باشد. در طول دهههای گذشته تقریبا به جز ایران و سوریه بقیه کشورهای اسلامی و عربی حاضر به حمایت از تسلیح گروههای فلسطینی و لبنانی برای مقابله با تجاوزات اسرائیل نبودهاند. برخی از این کشورها هم در این مدت خود درگیر بحران بوده اند.علی رغم این وضعیت، جنگ 33 روزه حزب الله در سال 2006 و جنگ سال 2009 غزه با رژیم صهیونیستی کارآمدی این ابزار را به اثبات رسانید.
در حوزه سیاسی و فرهنگی
کشورهای اسلامی می توانند روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل و آمریکا قطع کنند. می توانند در مجامع بین المللی، این رژیم و آمریکا را تحت فشار قرار دهند و یا از آراء خود در این راستا استفاده نمایند. کشورهای اسلامی از طریق فعالیتهای رسانه ای می توانند تأثیرات بسیار بزرگی در این عرصه داشته باشند. می توانند نسبت به حقایق و واقعیات از جمله مظلومیت ملت فلسطین همچنین ماهیت، اهداف و عملکرد آمریکا و متحدان آن در منطقه – بویژه اسرائیل- آگاهی بخشی نیز افشا گری نمایند.
در حوزه اقتصادی:
کشورهای اسلامی با منابع عظیم خود بویژه منابع نفت و گاز همچنین با بیش از 5/1 میلیارد نفر جمعیت، در عرصه اقتصادی، قدرت بی بدیلی دارند که چنانچه هماهنگ و یکپارچه عمل کنند، هیچ قدرتی توان در هم شکستن اراده آنها را نخواهد داشت. حتی صرف تحریم کالاهای آمریکایی و اسرائیلی، ضربات تحمل ناپذیری را برای آنها وارد خواهد کرد.
موانع عمده
اگرچه سازمان همکاری اسلامی پتانسیلهای بالقوه مهمی برای دفاع از حق فلسطینیان دارد اما در طی دهههای گذشته تقریبا نقشی خنثی در این زمینه داشته است. دلایل این امر را میتوان در چند بعد بررسی کرد.
بدون تردید ، نقش فرا دستی عربستان سعودی در سازمان همکاری اسلامی یکی از علل اصلی ناکارآمدی و به قول برخی از تحلیلگران فلج شدن این سازمان است. عربستان در تشکیل سازمان همکاری اسلامی نقش مهمی داشت و مقر دائمی دبیرخانه سازمان همکاری اسلامی در جده عربستان قرار دارد اما در انحراف این سازمان از اهداف اصلی آن نیز نقش اول را ایفا می کند. علت این موضوع را نیز باید در همسویی سیاست های آل سعود با اهداف آمریکا و اسرائیل در منطقه دانست. میان سیاست های عربستان و منافع آمریکا و اسرائیل در بحران های اخیر جهان اسلام ، همسویی آشکاری وجود دارد و این روند با روی کار آمدن ملک سلمان و ولیعهدی محمد بن سلمان به سرعت در حال افزایش است.
عربستان در برخی از کشورهای مهم عربی نفوذ زیادی دارد که از جمله این کشورها می توان به امارات ، اردن ، مغرب و به طور کلی به اعضای کوچک اتحادیه عرب در سازمان همکاری اسلامی اشاره کرد. این کشورها وابستگی اقتصادی زیادی به کمکهای عربستان دارند ، در نتیجه بخشی از آنها علی رغم میل باطنی خود، با سیاست های ریاض در سازمان همکاری اسلامی مخالفت نمی کنند. بنابراین علیرغم اینکه تقریبا تمام کشورهای اسلامی (و حتی غیر اسلامی) در بالاترین سطح برای اجلاس فوق العاده سران سازمان همکاری اسلامی برای دفاع از قدس شریف در استانبول شرکت کرده اند؛ سران و مقامات ارشد عربستان، امارات و بحرین از حضور در اجلاس خودداری نموده و هیاتهایی در سطح وزارت خارجه را به ترکیه فرستاده اند.این کشورها در راستای منافع اسرائیل از هیچ تلاشی فروگذاری نمی کنند اما در رابطه با مسائل مهم جهان اسلام که اهمیت و حیاتی دارد از جمله مسئله اخیر مربوط به فلسطین، باز هم در راستای منافع تل آویو و واشنگتن، نه تنها با سردی با آن برخورد می کنند بلکه تلاش می نمایند در چنین فضایی، ذهنها را از این مسئله دور کنند. به همین دلیل است که بجای توجه و تمرکز بر مسئله فلسطین، تلاش می کنند ایران را تهدید اول منطقه معرفی کنند تا نگاهها از فلسطین منحرف گردد. این پازل که توسط برخی چهره ها همچون بن سلمان، جارد کوشنر، بن زاید و دیگران در حال طراحی و پیاده شدن است تلاش می کند تا موضوع قدس را از یک اولویت اول به یک موضوع حاشیه ای تبدیل کند. بنابراین با تلاش سعودیها، مسئله هویتی که عامل اصلی در تشکیل سازمان همکاری اسلامی، در عملکرد این سازمان از وجه مذهبی خارج و وجهه سیاسی پیدا کرده است.
عامل دیگر مروبط به دخالت و نفوذ آمریکا در میان برخی از اعضا سازمان همکاریهای اسلامی است. برخی از اعضا میزبان پایگاههای نظامی آمریکا به تبع دریافت کننده حمایتهای مالی و امنیتی واشنگتن هستند. همین عامل سبب میشود این کشورها در نهادهای منطقه ای نظیر اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس و در نهادهای فرامنطقه ای نظیر سازمان همکاری اسلامی منافع آمریکا را مدنظر قرار دهند و خارج از چارچوب این منافع ، حرکت نکنند.