چندی پیش شرکتهایی مانند توتال، پژو و ایرباس قراردادهای کلانی را با ایران امضا کردند. طبیعتاً تداوم همکاری شرکتهای فرانسوی در ایران و بهرهبردن از بازار بزرگ این کشور از سوی نظام سیاسی این کشور منوط به توجه پاریس به همکاری های سیاسی خواهد بود.
الوقت- با پیروزی مکرون بر رقیب راستگرای خود از حزب جبهه ملی فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری این کشور، بسیاری معتقد بودند که رییس جمهور جدید فرانسه رویکرد متوازن تری از فرانسه در عرصه بین المللی ترسیم خواهد کرد، یعنی در عین حفظ استقلال رأی، با جامعه جهانی در تعامل خواهد بود. وی در سخنرانی خود پیرامون راهبرد اتخاذی در مناسبات بین المللی اعلام کرده بود: «فرانسه به منظور مقابله با چالشهای روزافزون، دو هدف را مد نظر قرار داده است. نخست، حفظ استقلال راهبردی فرانسه و دوم کمک به ایجاد اروپای قدرتمند تر و همچنین اتحادهای پایدارتر». اشاره وی به رویکرد مستقلانه فرانسه در راهبردهای نظامی و دفاعی در واقع در پاسخ به همان نقدهای گذشته در سیاست تبعیتی فرانسه از آمریکا بوده است. وی همچنین در واکنش به نحوه دست دادن معروفش با دونالد ترامپ در می 2017/ خرداد 1396 در حاشیه اجلاس سران ناتو در بروکسل اعلام کرد: «لحظه دست دادن من با ترامپ لحظه ای سرنوشت ساز بود. در واقع باید بگویم که دست دادن من با او معصومانه نبود.آدم باید نشان دهد که امتیازات کوچک، حتی نمادین، نمی دهد و من خواستم این را به رئیس جمهور ترامپ بفهمانم که فرد مطیعی نیستم.»
در تداوم این رویکرد، مکرون اعلام کرده است که در پی احیای نقش تاریخی فرانسه در غرب آسیا و شمال آفریقا میباشد. او در بخش سیاست بینالملل در برنامه ریاستجمهوری خود می نویسد: «کشور ما باید جایگاه خود در خاورمیانه را بازیابد و به ویژه با راه حلهای جهانی برای بحران سوریه همراه شود.»
با توجه به این مولفهها آنچه از سیاست خارجی فرانسه در دوران مکرون نسبت به تحولات غرب آسیا و بحران های این منطقه بویژه بحران سوریه و همچنین رقابت میان ایران و عربستان سعودی انتظار میرفت مشی میانهروی و نقشآفرینی مستقل برای فراهم کردن جای پا در منطقه بود؛ حال آنکه در چند روز گذشته پس از سفر مکرون به منطقه، مواضع اتخاذی وی کاملاً مخالف این پیشبینیها صورت گرفت. در واقع مکرون نه تنها به دنبال فاصلهگیری از سیاستهای یکجانبهگرایانه و بیثباتساز ترامپ و اقدامات مخرب دولتهای محافظهکار عربی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای بحرانآفرینی در منطقه نبوده است بلکه در سفرهای خود همسو و همصدا با این دولتها بر مقابلهجویی با ایران و افزایش فشارها بر این کشور و متحدان منطقهای آن مانند حزب الله تأکید کرد. در آخرین مورد از اعلام مواضع خصمانه مکرون نسبت به نقش و جایگاه منطقهای ایران، روز گذشته در گفتگو با ترامپ اتهامات دیگری را به ایران و حزب الله لبنان نسبت داد.
بر این اساس باید گفت که میتوان تحول چشم گیری را در موضع فرانسه نسبت به ایران ملاحظه کرد؛ تا جایی که مکرون که همواره از تمسک خود به توافق هستهای با ایران سخن میگفت، اعلام کرد این توافق دیگر کفایت نمیکند و لازم است تعدیلهایی در آن وارد شده و اقداماتی برای مهار نفوذ ایران در منطقه اتخاذ شود.
طبیعتاً بخشی از این همسویی را میتوان در قالب اتحاد سیستماتیک فرانسه و آمریکا و یا به عبارتی قرار گرفتن فرانسه در بلوک سیاسی- اقتصادی و نظامی غرب مورد بازخوانی قرار داد که در جبههبندی نهایی پاریس مروج و حامی گفتمان غربی و در تضاد با گفتمان انقلاب اسلامی ایران و مقاومت اسلامی در منطقه قرار میگیرد. در واقع بخشی از راهبرد کلان و طولانی مدت فرانسه که در همه دولتهای گذشته این کشور بی کم و کاست پیگیری شده است حمایت از رژیم صهیونیستی و ضرورت حفظ منافع و امنیت این رژیم در تقابل با اتحاد محور مقاومت به رهبری ایران بوده است که هم اکنون نیز از سوی مکرون اعمال میشود. سخنان وی بر ضد حزب الله و برنامه دفاعی موشکی ایران به طور حتم در راستای منافع رژیم صهیونیستی خواهد بود.
از سوی دیگر مکرون که در دولت اولاند سمت وزیر اقتصاد را بر عهده داشته و توجه به اولویتهای اقتصادی را در ارتباط با کشورهای منطقه مد نظر گرفته است به دنبال آن است که بتواند با اعلام مواضع خوشایند با دولتهای عربی مخالف ایران مانند عربستان سعودی، بحرین و امارات از امتیازات اقتصادی بیشتر در این کشورها برخوردار شود.
اما قدر مسلم آن است که رویکرد دنبالهروی از سیاستهای ترامپ در منطقه و تلاش برای جلب رضایت دولتهای عربی هرگز قادر نخواهد بود مکرون را در هدف اعلامی برای بازیابی نفوذ تاریخی فرانسه در غرب آسیا یاری کند.
اولاً به طور کلی با مشاهده رقابت میان روسیه و آمریکا طی سالهای اخیر و بویژه در پرونده بحران سوریه، میتوان با صراحت اعلام کرد که روسیه برخلاف رویکرد آمریکا، توانسته است با اتخاذ رویکردی غیرمداخلهگرایانه و تأکید بر امنیت و منافع مشترک منطقهای به مهره و بازیگری تأثیرگذار در تحولات منطقه و مورد توجه دولتهای مختلف منطقه تبدیل شود.
به عبارت دیگر همچنان که بسیاری از سیاستمداران و دیپلماتهای کهنه کار فرانسوی معتقد هستند فرانسه باید فاصلهای مشخص بین خود و آمریکا در خاورمیانه ایجاد کند تا بتواند طرفی مهم در دگرگونی تحولات خاورمیانه و پیدا کردن راه حلهای مسالمت آمیز در منطقه تبدیل شود. تا زمانی که سیاست خارجی فرانسه در قبال تحولات خاورمیانه شبیه آمریکا و حرکت در چهارچوب سیاستهای اعلام شده آمریکا باشد دولتهای منطقه هیچ دلیلی ندارند که در فرانسه به دنبال شریک استراتژیک خود بگردند.
از سوی دیگر رقابت اقتصادی میان قدرتهای بین المللی امروزه امری انکارناپذیر است و از این رو فرانسه برای حضور بیشتر در بازارهای غرب آسیا رقبای مهمی مانند آمریکا را در پیش رو دارد. تلاش آمریکا برای سلطه بر غرب آسیا و خلیج فارس به عنوان شاهرگ حیاتی انرژی و اقتصاد جهانی هدفی جز سلطه بر اقتصاد بین المللی در رقابت با دیگر قدرتهای اقتصادی همانند فرانسه و به طور کلیتر اروپا ندارد. بنابراین با توجه به سلطه آمریکا بر منابع نفتی عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقه مانند کویت و قطر و ... یکی از راههای فرانسه برای سهیم شدن در این بازار ایران است، چنانکه چندی پیش شرکتهایی مانند توتال، پژو و ایرباس قراردادهای کلانی را با ایران امضا کردند. طبیعتاً تداوم همکاری شرکتهای فرانسوی در ایران و بهرهبردن از بازار بزرگ این کشور از سوی نظام سیاسی این کشور منوط به توجه پاریس به همکاری های سیاسی خواهد بود. پاریس به هر میزان که برای واشنگتن خوش رقصی کند، آمریکائیها حاضر نخواهند شد این کشور را شریک سفره خود در غرب آسیا نمایند.