اظهارات مقامات سعودی در تهدید ایران، پیش از آنکه ناشی از یک برنامه محاسباتی از پیش طراحی شده باشد، عمدتاً مربوط به واکنش روانی سعودیها نسبت به شکستهای پی در پی میدانی بویژه با افزایش قدرت موشکی انصارالله می باشد. از سوی دیگر با روی کار آمدن ترامپ و رویکرد منطقهای وی برای محدود کردن قدرت ایران، سعودیها با دست بازتری به ایراد اتهامات نسبت به تهران اقدام کرده تا بتوانند فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بین المللی بیشتری بر آن وارد کنند.
الوقت- رقابت دیرینه ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت پرنفوذ در منطقه و جهان اسلام، طی سالهای اخیر و با بروز تحولات و دگرگونیهای غرب آسیا به بروز جنگ سرد در روابط دو طرف انجامیده است. جنگ سردی که روز به روز بر شدت و ابعاد آن افزوده میشود و در این میان نقش شاهزاده پرحاشیه و تازه به دوران رسیده سعودی در مرکز ثقل نسل جدید حاکمان عربستان، در بروز چنین فضایی انکارناپذیر میباشد.
این روند اما طی روزهای گذشته با اظهار نظرهای مقامات سعودی پس از حمله موشکی نیروهای یمنی به فرودگاه ملک خالد ریاض وارد بعد تازهای شده است به صورتی که مقامات سعودی ایران را تهدید به حمله نظامی کردند. در همین رابطه ائتلاف بینالمللی به رهبری عربستان سعودی بامداد دوشنبه ۶ اکتبر/۱۵ آبان با صدور بیانیهای حمله موشکی از یمن به عمق خاک عربستان سعودی را بهعنوان «تجاوز نظامی» ایران علیه این کشور توصیف و اعلام کرد که واکنش مقتضی به تهران را حق ریاض میداند. این اظهارات تند درکنار اقدامات تنشآفرین دیگری مانند تلاش برای افزایش فشار بر حزب الله و وادار کردن نخست وزیر لبنان به استعفا با محوریت موضوع دخالت ایران در لبنان، به این پرسش دامن زده است که رهبران عربستان در استراتژی منطقه ای خود نسبت به مسئله رقابت با ایران تا کجا پیش خواهند رفت و آیا محمد بن سلمان و تیم وی از این اقدامات طرح رویارویی نظامی با ایران را در سر میپرورانند؟
تهدید از موضع ضعف و فشار
بدون تردید موازنه منطقهای در غرب آسیا دگرگون شده و در این تحول کفه ترازو به نفع ایران و جبهه مقاومت اسلامی در منطقه و به زیان عربستان سعودی و متحدان و پشتیبانان آن یعنی غرب و رژیمهای محافظهکار عربی در حال سنگین شدن است. عربستان امیدوار بود با سقوط دولت بشار اسد در سوریه و پیروزی سریع در یمن، ایران را تحت فشار قرار دهد، اما پیروزی اتحاد ایران، روسیه و دمشق در بیرون راندن تروریستها از مناطق مختلف سوریه، طولانی شدن جنگ در یمن و انتقادهای بین المللی به عملکرد عربستان و ائتلاف تحت رهبری این کشور در کشتار مردم یمن و ایجاد بحران انسانی در این کشور فقیر عربی و همچنین پیروزی بغداد -به عنوان متحد دیگر ایران- علیه داعش و تحرکات تجزیهطلبانه، موازنه را به سود تهران و به ضرر ریاض تغییر داد. بر این اساس سعودیها به این نتیجه رسیدهاند که ایران به سرعت نفوذ خود را در منطقه افزایش داده و این موجب کاهش نفوذ ریاض شده است و به همین دلیل باید در برابر برتری ژئوپلیتیک و منطقهای ایران مقابله کرد. لذا پس از هدف قرار گرفتن فرودگاه ریاض توسط موشکهای دوربرد یمن، که نشان از عدم موفقیت سعودیها در پیشبرد اهدف اولیه جنگ پس از نزدیک به سال تجاوز نظامی و همچنین افزایش قدرت نیروهای یمنی دارد، ریاض برای تحت شعاع قرار دادن موفقیت یمنیها و همچنین ایجاد فضای فشار بر ایران از طریق متهم کردن تهران به دست داشتن در این حمله، از امکان رویارویی نظامی با این کشور دم میزند. در واقع اظهارات مقامات سعودی در تهدید ایران، پیش از آنکه ناشی از یک برنامه محاسباتی از پیش طراحی شده باشد، عمدتاً مربوط به واکنش روانی سعودیها نسبت به شکستهای پی در پی میدانی بویژه با افزایش قدرت موشکی انصارالله می باشد. از سوی دیگر با روی کار آمدن ترامپ و رویکرد منطقهای وی برای محدود کردن قدرت ایران، سعودیها با دست بازتری به ایراد اتهامات نسبت به تهران اقدام کرده تا بتوانند فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بین المللی بیشتری بر آن وارد کنند.
شاید بتوان بازتاب این تلاشها را در سخنان امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه دید. او روز جمعه در جریان دیدار از امارات عربی متحده گفت که باید در برابر اقدامات موشکی و منطقهای ایران قاطع باشیم.
عوامل محدودیتزا
یکی دیگر از علل اساسی تأییدکننده استدلال عدم وجود طرح تقابلجویی نظامی با ایران از سوی سعودیها مربوط به ناهمخوانی چنین هدفی با توانمندیهای عربستان و آگاهی مقامات ریاض به ظرفیتهای نظامی ایران است. سعودیها پس از صرف هزینههای سرسامآور در ایجاد ائتلاف و سپس بکارگیری تمام توان خود در حمله به یمن، علیرغم گذشت نزدیک به سه سال از آغاز این تهاجم، هنوز در رسیدن به اهداف شروع جنگ توفیقی به دست نیاورده اند و برعکس نیروهای یمنی اکنون توانستهاند توان خود را برای وارد آوردن ضربه به ریاض به مراتب بیشتر از سالهای قبل کنند. روند ناکامی سعودیها در یمن به گونهای است که اکنون این کشور به باتلاقی برای نظامیان عربستان تبدیل شده است و حاکمان سعودی برای توجیه شکستهای خود بهانه کمک ایران به یمنیها را دستاویز کردهاند تا بتوانند حمایت بیشتر متحدان غربی را جلب کنند. با توجه به این شرایط سعودیها به خوبی میدانند که آغاز درگیری با ایران، که از دیدگاه نظامی با یمن قابل مقایسه نیست و برخلاف نظامیان سعودی که عمدتاً بی تجربه و جیرهبگیرانی از دیگر کشورها هستند نظامیان ایران تجربه جنگ طولانی مدت با ارتش بعثی مورد حمایت غرب و شرق را دارند، جز نابودی برای ریاض حاصل دیگری در پی نخواهد داشت. همچنین علاوه بر عربستان دیگر کشورهای متحد این کشور در منطقه نیز از ظرفیتهای ایران برای دفاع از خود و عواقب نامعلوم ماجراجویی برعلیه ایران آگاهند لذا در تهدید ایران با سعودیها همراهی نکردند و بنابر اذعان برخی رسانههای غربی، وزارت خارجه آمریکا نیز در حال ارسال سیگنالهایی است که تمایل این کشور را به اتخاذ سیاستهای محتاطانهتر از سوی ریاض در کشمکش قدرت با ایران نشان میدهد.
در این میان رژیم صهیونیستی تنها دولتی است که از رویارویی نظامی عربستان و ایران استقبال می کند و شاید بتوان گفت پیروز اصلی رویارویی کشورهای مسلمان در واقع تلآویو است که سعی دارد با بحرانسازی در منطقه از جمله جنگافروزی، تجزیهطلبی، نزاع فرقهای و ... خود را از انزوای ژئوپلتیکی گرفتار شده در آن نجات داده و با درگیر کردن دیگر قدرتهای رقیب در منازعات فرسایشی، تهدیدات محیط امنیتی خود را به فرصت تبدیل کند.