الوقت_ روز پنجشنبه گذشته شهر تاريخي«تدمر» در شمال استان حمص به دست داعش سقوط كرد و اين گروه تروريستي به ازاي منطقه «قلمون» كه طي روزهاي گذشته از تسلط النصره خارج شد، توانست به يك شهر از استان حمص دست پيدا كند. اثر رواني اشغال تدمر توسط داعش بر مردم سوريه مخرب بود از اين رو ارتش سوريه بايد در زمان كوتاه عملياتي را متوجه مناطق تحت اشغال داعش نموده و با ضربه قاطع روحيه مردم را در مواجهه با تروريزم تحت الحمايه بازسازي كند. در خصوص تحولات نظامي امنيتي سوريه نكات قابل تاملي وجود دارد :
1. شهر باستاني تاريخي «تدمر» كه در زمان سلطه بيزانس بر شامات (پالماريا » (Palmaria) خوانده ميشد و هم اينك حدود 50 هزار نفر جمعيت دارد، داراي ارزش اقتصادي، صنعتي و توريستي ميباشد. پيش از بحران سوريه، اين شهر بطور متوسط بين 5 تا 6 هزار توريست را در خود جاي ميداد و از اين رو دولت در عمران و آبادي و امكانات رفاهي نظير هتلهاي مجلل اين شهر توجه ويژهاي داشت. اما بعد از آغاز بحران امنيتي در سوريه اين شهر از رونق افتاد. هر چند خود اين شهر تا پيش از حمله روز پنجشنبه داعش داراي امنيت كامل بود. شهر تدمر داراي منابع فسفات و از نظر گاز و پتروشيمي منطقهاي غني به حساب ميآيد و از اين رو بعضي از گمانهزنيها و اسناد بيانگر آن است كه اشغال تدمر با نوعي همراهي خارجي توام بوده و در اين بين از دولت تركيه نام برده ميشود .
2. تدمر از آنجا كه در استان حمص- اولين استاني كه با دولت درگيري نظامي پيدا كرد- واقع شده است از حساسيت زيادي برخوردار ميباشد از اين رو داعش با تبليغات زياد، تسلط بر تدمر را مقدمه تسلط بر استان پهناور حمص- بعنوان بزرگترين استان- معرفي كرده است اگر چه حدود سه هفته پيش، داعش بر يك منطقه ديگر استان يعني «سخنه» مسلط شده بود اما كوچكي منطقه سخنه كه بين تدمر و ديرالزور قرار دارد، مانع شكلگيري تبليغات رواني از سوي داعش گرديد. فاصله داعش از سمت تدمر با شهر دمشق حدود 215 كيلومتر و با شهر حمص حدود 160 كيلومتر مربع مي باشد؟ و اين نشاندهنده آن است كه با تصرف تدمر، داعش به مراكز استانهاي حساس شامل دمشق، ديرالزور و حمص دسترسي پيدا نكرده و موقعيت تثبيت شدهاي بدست نياورده است اما در عين حال از آنجا كه اين منطقه به مناطق تحت اشغال داعش در ديرالزور و رقه تا حدي نزديك است، تسلط بر تدمر ميتواند يك علامت خطر براي دولت سوريه بخصوص در مناطق ديرالزور باشد. استان ديرالزور در اواسط سال 1391 به تصرف داعش درآمد ولي دولت سوريه با انجام عملياتهاي خود در سالهاي 92 و 93 توانست نيمي از مناطق تحت اشغال را از داعش بازپس بگيرد. اگر نيروهاي داعش در تدمر تثبيت شوند وضع امنيتي مناطق جنوبي شهر ديرالزور- مركز استان- تضعيف شده و امكان تسلط دوباره داعش بر آن مي رود اما مهمترين نكته در اشغال تدمر از سوي داعش، متلاطم كردن استان حمص كه پهناورترين استان سوريه بوده و با كشورهاي عراق، اردن و لبنان مرز دارد، است .
3. بعد از بازپسگيري منطقه «قلمون» از سوي ارتش و نيروهاي مردمي سوريه، جمعبندي داعش اين بود كه دولت سوريه روي سرعت دادن به پاكسازي حلب و آغاز عمليات سنگين در ديرالزور تمركز خواهد كرد. تجربه داعش در مواجهه با نيروهاي مقاومت سوريه در فاصله خرداد 92 كه عمليات القصير انجام شد تا عمليات حلب كه در اواخر سال قبل تشديد شد، از برتري نيروهاي مردمي و ارتش سوريه حكايت ميكرد. بر اين اساس داعش با پيشبيني عمليات نيروهاي مردمي و ارتش سوريه در ديرالزور به منطقه بيدفاع «تدمر» حمله كرد و در واقع بدون درگيري اين شهر را به تصرف درآورد. تدمر در زمان سقوط، فاقد يگانهاي ارتش و حضور نيروهاي مردمي- نيروهاي دفاع وطني- بود و از اين رو داعش در تدمر به يك پيروزي آسان و بدون درگيري دست يافت. در اين ميان دولت سوريه اگر چه در زمان از دست دادن تدمر نيرويي را از دست نداده است اما مسلماً در بازپسگيري اين شهر تاريخي بايد متحمل تلفات زيادي شود. اما در اينكه آيا در عمليات نظامي، آزادسازي تدمر در اولويت باشد و يا حلب و ديرالزور ترديدهايي وجود دارد. نيروهاي داعش و جبهه النصره علاقهمندند تا ارتش سوريه را در مناطق كمتر استراتژيكي مثل ادلب و تدمر درگير نمايند تا آنان با خيال آسودهتر مناطق تحت سيطره خود در حلب و ديرالزور كه از هر جاي ديگر استراتژيكتر ميباشند، تثبيت نمايند. البته ذكر اين نكته هم لازم است كه انجام عمليات در ادلب و تدمر بنا به دلايلي براي دولت و ارتش آسانتر ميباشد .
وقتي داعش بر تدمر مسلط شد، پادگانهايي را نشان داد كه در آن نيروهايي براي اعزام به ديرالزور در حال آموزش و تمرين بودند. اين تصاوير ميگويد عمليات تدمر يك اقدام پيشگيرانه و با هدف مانع شدن از عمليات ارتش و نيروهاي مردمي سوريه در استان ديرالزور صورت گرفته است .
نيروهاي سوريه مخفي نميكردند كه با عمليات پاكسازي ديرالزور قصد دارند تا از يك سو منابع انرژي - نفت و گاز - سوريه را از سيطره داعش خارج كنند و از سوي ديگر ارتباط داعش در عراق و سوريه را از هم بگسلند .
4. تصرف تدمر در سوريه و تصرف كامل رمادي مركز استان الانبار سوريه از سوي داعش طي دو هفته اخير، يك سوال جدي را در اذهان پديد آورده است. آيا داعش به نيروي جديدي دست پيدا كرده است و به عبارت ديگر آيا دوره جديدي از پيشرويهاي داعش در عراق و سوريه آغاز گرديده است؛ ظاهر ماجرا بيانگر آن است كه داعش دو سال پس از درجا زدن در سوريه و 10 ماه پس از آغاز شكست در عراق، هماينك وضع جديدي پيدا كرده و بار ديگر به موضع «تهاجمي» دست پيدا كرده است. اما واقعيتهاي ميداني اين گمانهزني طبيعي را تاييد نميكنند .
پيروزي روزهاي اخير داعش در شهر رمادي عراق، پس از آن صورت گرفت كه در داخل عراق درباره ادامه عمليات نيروهاي بسيجي عراقي موسوم به «حشدالشعبي» اختلاف پديد آمد و بعضي از گروههاي عراقي و از جمله برخي از گروههاي شيعه، در طيفبندي سياسي، حشدالشبعي را برتريدهنده به بعضي از گروههاي شيعي دانسته و درباره ضرورت تداوم حيات آن ترديد ايجاد كردند. دولت حيدر العبادي در مقابل حشدالشعبي، دو هفته پيش طرحي را به مجلس عراق ارائه كرد كه مطابق آن يك نيروي «حرس وطني» زير نظر ارتش عراق شكل گرفته و ساير گروههاي شبه نظامي- از جمله حشدالشعبي- بايد منحل ميشدند. اين در حالي است كه ارتشهاي كلاسيك و از جمله ارتش عراق به هيچوجه ظرفيت پرورش و مديريت يك نيروي مردمي كه بايد در يك دفاع و يا هجوم نامتقارن عمل كند، ندارند. پشتيباني آمريكاييها و ساير مخالفان داخلي و منطقهاي اقتدار عراق از اين طرح به خوبي ناصواب بودن لايحه مورد اشاره دولت العبادي را يادآور ميشد. همزمان با اين قضايا و بالا گرفتن اين عبارت كه «براي آزادسازي بقيه عراق به نيروهاي حشدالشعبي نياز نداريم» و به تبع آن ابومهدي فرمانده اين نيروها ناچار شد دستور توقف حركت آنان به سمت رمادي و فلوجه را صادر كند، داعش آمد و بدون درگيري جدي نيمهجنوبي الرمادي كه تا پيش از آن در اختيار ارتش عراق بود را تصرف كرد و از اين رو مركز استان كاملا در اختيار آنان قرار گرفت. از اين رو امروز بار ديگر عراقيها روي ضرورت وجودي و فعاليت حشدالشعبي تاكيد مينمايند و العبادي هم آن را ضروري ميشمرد .
در سوريه نيز پس از تسلط سه هفته پيش داعش بر شهر كوچك «سُخنه»، اينك، «تدمر» دومين منطقهاي است كه به تصرف داعش درآمده است. داعش سُخنه و تدمر را بدون درگيري به تصرف درآورد و همه خبرها بيانگر آن است كه طي ماهها و هفتههاي گذشته، نيروي جديدي به داعش نپيوسته و تسليحات تازهاي هم به دست آن نرسيده است و از اين رو تحولات ميداني در عراق و سوريه ارتباطي به سلاح يا نفرات داعش ندارد. اين البته در عين حال تا حدي زنگ خطر را در وضعيت طرف مقابل به صدا درآورده است به اين معنا كه طرف مقابل يعني نيروهاي مردمي و ارتشهاي سوريه و عراق بايد نشان دهند كه در توانايي آنان براي دفع گروههاي تروريستي خللي پديد نيامده است .
5. در هفتههاي اخير و پس از پيشروي جبهه النصره- گروه وهابي وابسته به عربستان كه البته از حمايت جدي تركيه و قطر نيز برخوردار ميباشد- در ادلب و منطقه قلمون با محوريت جسرالشغور در سوريه، ارتش و نيروهاي مردمي سوريه و به طور كلي نيروهاي جبهه مقاومت در يك اقدام سريع منطقه قلمون را بار ديگر از تسلط جبهه النصره آزاد كردند. كما اينكه طي يك ماه گذشته ضربات سنگيني بر اين گروه تروريستي در استان قنيطره واقع در جنوب سوريه وارد كرده و نيمي از مناطق اين استان را از تسلط النصره آزاد و حركت آنان به سمت شمال اين استان را متوقف كردند. عمليات ارتش پس از آن متوجه منطقه ديرالزور شد ولي بنا به دلايلي اين عمليات كه حدود 10 روز پيش در اين استان آغاز شد به نتيجه نرسيد و ارتش سوريه با دادن تلفاتي ناچار به عقبنشيني گرديد. در واقع عملياتهاي موفق ارتش سوريه در قلمون و قنيطره و عمليات ناموفق ارتش در ديرالزور به خوبي بيانگر آن است كه ارتش پس از چهار سال درگيري، هنوز توانايي عملياتي و آفندي خود را حفظ كرده است و از اين رو اين فرضيه كه ارتش در سوريه در انتهاي توانايي تهاجمي قرار گرفته است، درست نميباشد .
عمليات ارتش سوريه در القلمون تاثير زيادي بر امنيت سوريه و لبنان بر جاي گذاشت چرا كه اين منطقه با حوزههاي امنيتي بريتال و زبداني در سوريه و بعلبك و هرمل در لبنان پيوند جدي داشته و علاوه بر آن تاثير عمدهاي بر امنيت استانهاي حمص، حما، طرطوس، حلب و لاذقيه سوريه دارد اما متاسفانه نه تنها رسانههاي خبري سوريه كه با ضعف زيادي دست به گريبان ميباشند، رسانههاي خبري ايران هم توجه درخوري به عمليات حساس قلمون نكردند و لذا مردم سوريه، ايران و... در حاليكه از چند و چون پيروزي بزرگ مقاومت در قلمون و قنيطره خبر ندارند با خبر سقوط ادلب و تدمر شگفتزده شده و گمان ميكنند اتفاق مهمي در ميدان افتاده است. اما خبرهاي زيادي از تجمع دوباره نيروهاي عراقي و سوري خبر ميدهند كه سرنوشت ميدان درگيري با تروريزم تحتالحمايه را رقم خواهد زد.
سعدالله زارعي