الوقت- انفجار در شهر کابل این بار نه منازل مسکونی و یا مذهبی که دو مرکز فرهنگی و خبری را هدف قرار داده بود. انفجار بزرگ روز پنج شنبه در کابل با بیش از 40 کشته، باعث شد تا باردیگر مسئله امنیت و ثبات در افغانستان در کانون توجهات قرار گیرد. با توجه به این که گروه طالبان هرگونه دست داشتن در انفجار مرکزی علمی، فرهنگی تبیان و همچنین دفتر خبرگزاری صدا افغان(آوا) را رد کرده است، پایگاه خبری تحلیلی الوقت با هدف بررسی بیشتر این حادثه به گفتگو با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان پرداخته که به شرح زیر میباشد.
این کارشناس مسائل بینالمللی در ارتباط با اینکه چرا این دو مرکز فرهنگی و رسانهای هدف حملات تروریستی قرار گرفته اند ابراز داشت: خبرگزاری صدای افغان یا آوا و مرکز فرهنگی تبیان در واقع بخش مهمی از تلاشهای خود را در جهت توسعه فرهنگی افغانستان و وحدت اسلامی دنبال میکنند و صدای افغان علاه بر کابل در بیشتر ولایتها نیز دفتر رسمی داشت و از این زاویه مخالفان زیادی در میان گروههای افراطی و بنیادگرا دارا میباشد. طالبان مسئولیت انفجار در جلسه علمی تبیان و دفتر خبرگزاری صدای افغان را نپذیرفته و این موضوع را در کردهاند. گروه دوم مورد اتهام، گروه تروریستی داعش است که با توجه به این که داعش در حال حاضر بعد از شکست در عراق و سوریه و از دست دادن سرزمینهای خود متحمل فشار زیادی شده است، بسیاری از اعضای این گروه تروریستی وارد افغانستان شدهاند و با توجه به تلاشی که این گروهها برای ایجاد بحران مذهبی در کنار مسائل قومی دارند، مانند آن چه در عراق و سوریه دنبال کردند و برجسته کردن اختلاف میان مسلمانان بویژه شیعه و سنی، لذا بعید نیست که داعش مسئول این انفجارهای بزرگ باشد.
همچنین با توجه به این که این انفجارها زمانی رخ داده است که تعدادی از نخبگان افغانستان شامل دانشجویان و اساتید دانشگاه در جلسهای به مناسبت سالگرد جنگ شوروی در افغانستان حضور داشتند، لذا بیشترین تعداد تلفات را به احتمال بیشتری این دسته از افراد جامعه علمی افغانستان خواهند داشت. بنابراین میشود حدس زد که داعش با توجه به برنامههای خود درباره افغانستان و احتمالا نفوذ در آسیای مرکزی و حوزه نفوذ روسیه بعید نیست که مسئولیت این حملات را برعهده داشته باشد. به هر حال این گونه عملیاتها دارای پیچیدگیهای خاصی است که بیشتر از عهده داعش برمیآید. همچنین پیامدهای این مسئله که یکی از مهمترین خبرگزاریهای محلی افغانستان را هدف قرار داده که در زمینههای مختلف با شعار اصلی وحدت شیعه و سنی فعال بود و این موضوع باعث میشود هدف این حملات مسئله وحدت شیعه و سنی باشد. پیش از این نیز ما شاهد انفجار مساجد متعلق به شیعیان یا حمله به تظاهرات شیعیان در جریان جنبش روشنایی بودهایم و حال نیز بعید نیست حمله امروز با هدف ایجاد تنش مذهبی در افغانستان از سوی داعش دنبال شده باشد.
وی در خصوص ارائه آمارهای متفاوتی که از تعداد شبه نظامیان داعش در افغانستان از سوی آمریکا و روسیه گفت: روسها اعلام کردهاند که حدود 10 هزار داعشی در افغانستان متمرکز شدهاند که هدف انها آسیای مرکزی است. با این حال این که چه تعداد داعشی در افغانستان فعال هستند، آمار دقیق و شمخصی وجود ندارد و قبلا این امار را بین 3 تا 4 هزار نفر عنوان کردهاند. اما یک تفاوت در این جا وجود دارد که باید مورد توجه واقع شود و آن این که داعشی که در عراق و سوریه میجنگید، عمدتا رهبری آن بدست اعراب بود و نیروهایی بودند که از میان اعراب عضو شده بودند. اما نیروهایی که در افغانستان جذب داعش میشوند نیروهایی بومی منطقه و گروههای جداشده از طالبان، القاعده یا شبکه حقانی میباشند و بطور طبیعی سایر کسانی نیز که از عراق و یا سوریه برای عضویت در داعش به افغانستان میآیند زیر پرچم همین گروهها فعالیت خواهند کرد. لذا داعشی عراق و سوریه با داعش افغانستان متفاوت است و داعش در افغانستان در واقع نیروهای بومی است که فعال هستند. لذا از این زاویه وقتی نگاه میکنیم، امار و ارقام متفاوت است و باید محاسبه شود که چه تعداد از طالبان و چه تعداد از دیگر گروهها به داعش ملحق شدهاند.
از سوی دیگر در نگاه روسها، داعش در افغانستان میتواند با آمریکاییها وارد تعامل شود و تعریفی جدید از منافع مشترک میان آمریکا و داعش برای ناامن کردن آسیای مرکزی به عنوان حوزه نفوذ روسیه بوجود میآید. حقیقت آن که برخی از چچنها، ازبکها و حتی اقوام ترکستان شرقی و ایغور در افغانستان به داعش پیوستهاند و این باعث میشود که داعش از سوی آمریکاییها به عنوان ابزاری راهبردی در آسیای مرکزی و قفقاز علیه روسیه و چین استفاده شود.
ملازهی در ارتباط با چشمانداز فعالیتهای داعش در افغانستان و آینده صلح و ثبات این کشور در سایه رقابتهای قدرتهای خارجی در این کشور اعلام کرد: در این خصوص باید دو مسئله را مورد توجه قرار داد: نخست مذاکراتی که به شکل چندجانبه از جمله اخیرا در پکن با حضور وزرای خارجه افغانستان، پاکستان و چین برگزار شد و دیدگاههای چین برای توسعه و سرمایهگذاری در افغانستان و پاکستان مورد بحث قرار گرفت. از جمله سرمایهگذاری چین به میزان 54 میلیارد دلار در جاده ارتباطی از افغانستان تا بندر گوادر در پاکستان دنبال شد. لذا یک موضوع به رقابتها در آسیای مرکزی میان آمریکا، چین و روسیه مرتبط میباشد و این احتمال بعید نیست که آمریکا در فضای رقابتی در این منطقه با روسیه و چین، به تفاهم و همکاری با داعش دست پیدا کنند. لذا این احتمال را روسها قطعی قلمداد میکند. حتی اخباری پیرامون کمک هوایی بالگردهای آمریکایی به نیروهای داعش وجود دارد و در حالی که فضای هوایی کل افغانستان در کنترل امریکاییها قرار دارد و پرواز بالگرد ناشناس بدون اطلاع نظامیان آمریکایی در حریم هوایی افغانستان امکان پذیر نیست. لذا داعش و آمریکاییها بطور کامل در تضاد منافع در افغانستان قرار ندارند بلکه فراتر از آن در مسیر تقاهم و نزدیکی مناقع قرار میگیرند.
همچنین چینیها تلاش دارند تا مذکرات جدی را با پاکستان دنبال کنند تا اسلام آباد بتواند طالبان را متقاعد به آغاز مذاکرات صلح کنند. اگر طالبان بواسطه پاکستان بصورت جدی وارد مذاکره شود و به مصالحه با دولت افغانستان روی آورند و بخشی از قدرت را بدست گیرند، در این صورت 40درصد از خاک افغانستان که در حال حاضر در کنترل طالبان قرار دارد، در صورت هماهنگی با دولتف موقعیت برتری را برای دولت مرکزی فراهم میکند و حتی طالبان میتوانند نیروهای خود را علیه داعش بکار گیرند.
با این حال دو موضوع بحران کنترل شده در افغانستان که از سوی آمریکاییها دنبال میشود و راه حل از سرگیری گفتگوهای صلح با مصالحه با طالبان که از سوی برخی بازیگران منطقهای از جمله چین و یا روسیه دنبال یشود دو راه حل پیش روی افغانستان است.
مع الوصف نیروی جدیدی که به عنوان داعش در افغانستان مطرح شده، میتواند جنگ را افغانستان را همچنان تداوم بخشد. از سوی دیگر وجود تضاد منافع میان بازیگران داخلی در افغانستان و هم در سطح بازیگران منطقهای و بینالمللی باعث میشود نتوان به آسانی به آینده امنیت و ثبات در افغانستان خوش بین بود و تا سه جریان داخلی، منطقهای و بینالمللی نتوانند به یک تفاهم دست یابند، بسیار سخت است که بتوان از صلح در افغانستان حداقل در کوتاه مدت سخن به میان آورد.