الوقت - داعش در حالی در عراق و سوریه متولد شد که پس از انقلاب های عربی، جهان در انتظار ظهور دموکراسی هایی در خاورمیانه بود که به مدد آگاهی مردمی ایجاد خواهند شد. اما در مقابل، این ظهور داعش و تفکر داعشیزم بود که جهان را متاثر و وحشت زده کرد. وقوع بحران، ضعف حکومت های مرکزی در عراق و سوریه، ناهمگونی منافع قدرت های درگیر در این بحران و از همه مهمتر حمایت های مالی و معنوی همه جانبه برخی کشورهای حامی تروریسم مانند عربستان، بزرگترین و مهم ترین عوامل ظهور و ماندگاری داعش و گروه های تکفیری در منطقه بودند. با این حال در چند سال اخیر به مدد کمک دولت های ضد تروریسم، محور مقاومت، نیروهای بسیج مردمی در عراق و سوریه و مقاومت مردمی شاهد آن هستیم که حیطه گسترده فعالیت داعش روز به روز تنگ تر و به زودی منطقه از این گروه های تکفیری پاکسازی خواهد شد.
هرچند که نمی توان انتظار داشت با از بین رفتن داعش، تفکر تکفیری و داعشیزم به مثابه ایدئولوژی خطرناک نوظهور نیز به پایان خود برسد اما به نظر می رسد که شرایط جدید بر منطقه حاکم خواهد شد. شرایطی که چندین سال بحران و درگیری در دو کشور عراق و سوریه مانع از ثبات منطقه ای و روال عادی آن شده بود. با این وصف باید این سوال را پرسید که پایان کار داعش در منطقه اتمام بحران های منطقه ای را نوید می دهد یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش شرایط قبل و بعد از داعش و گروه های تکفیری را در منطقه بررسی می کنیم:
منطقه در زمان حضور داعش و گروه های تکفیری:
فعالیت های رسانه ای داعش بیش از هرچیزی جهان را متوجه جنایت های آن و ظهور چنین پدیده ای نمود که وحشت را در سرتاسر منطقه و جهان گسترد. این مشکل عمدتا باید توسط حکومت های مرکزی دو کشور عراق و سوریه حل می شد اما ناتوانی و ضعف این دو حکومت منجر به اعلام تشکیل دولت اسلامی از سوی داعش و وحشت آفرینی بیشتر شد. بر همین اساس پای قدرت های منطقه ای به این بحران باز شد که برخی همچون ایران بر اساس دفاع از مرزهای خود و نیز درخواست عراق و سوریه و برخی نیز چون عربستان برای بهره برداری از فرصت پیش آمده در راستای رقابت های منطقه ای خود با ایران به این موضوع وارد شدند. ناهمگونی منافع و نیز حمایت هایی که از سوی عربستان از گروه های تکفیری میشد موجب لاینحل ماندن موضوع، ادامه حیات داعش و در نهایت باز شدن پای قدرت های فرامنطقه ای همچون آمریکا، اروپا و روسیه به بحران شد. تحت این شرایط اضلاع ناهمگون بحران بیشتر شده و روند مبارزه با داعش پیچیده تر شد. اما در نهایت این گروه با فاکتورهای ذکر شده در مقدمه بحث روبه اضمحلال کشیده شد. هرچند تفکر داعشی تا مدت ها در جهان باقی خواهد ماند.
پسا داعش؛ آیا ثبات بازمی گردد؟
جنایات داعش آنچنان دهشتناک بوده است که در سایه آن بحران های دیگر منطقه کمرنگ نشان داده شده اند. بحران در بحرین، جنگ در یمن و کشته شدن کودکان بی پناه و غیر نظامیان، محاصره قطر و قطب بندی های منطقه ای، ادامه جنایات در فلسطین در پناه عادی سازی روابط اسراییل و اعراب، وقوع حملات تروریستی به کشورهای منطقه از جمله ایران و افکار تجزیه در عراق و سوریه و ... همه نشانه هایی دال بر ادامه دار بودن بحران در منطقه می باشد. اخیرا در واکنش به اتحاد علیه قطر، رجب طیب اردوغان در اظهاراتی چنین عنوان نمود که طرح هایی برای ایجاد بحران در منطقه وجود دارد که به همه آن ها واقف هستیم.
به نظر می رسد که پایان بحران تکفیری ها در منطقه آغازی برای شروع مجدد دولت ها خواهد بود. حال سهم خواهی از این شرایط جدید و جنگ منافع مهتمرین عامل ایجاد بحران های جدید در خاورمیانه به شمار خواهد رفت. بر این اساس باید دید که چه کسانی از ایجاد بحران جدید در منطقه نفع برده و سهم بیشتری را خواهانند. جنگ افروزی در یمن، وقوع بحران در بحرین، قطع رابطه با قطر و خصومت با ایران و کشورهای محور مقاومت در سیاست های عربستان سعودی به وضوح نمایان است. حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای آن کشور نیز همچون آمریکا و اسراییل از این گونه رفتارها نفع مضاعف می برند. در رابطه با اسراییل وجود تفرقه در میان اعراب و مسلمانان و جایگزین کردن ایران هراسی به جای جنایات اسراییلی مهمترین ابعاد منفعت آنان خواهد بود. ایالات متحده نیز با افکار جدید ترامپ در پناه امن نگاه داشتن جایگاه اسراییل به یمن تفرقه و هراس سلاح های بیشتری به خاورمیانه خواهد فروخت و هر نوع جنگ افروزی در منطقه به نفع اقتصاد آن خواهد بود. تحت این شرایط بحران های جدید منطقه در پسا داعش؛ از مسیر مداخله در سایر کشورها، نقض حاکمیت آنان و حضور نظامی در کشورهای منطقه ایجاد می شود. چناکه مشاهده می شود ترامپ در سفر به عربستان به صورت ضمنی مجوز فعالیت های خودسرانه را به این کشور داده است. جنگ در یمن، مداخله در بحرین و نیز سعی درتاثیرگذاری بر تصمیمات قطر نقض آشکار حاکمیت این کشورها به شمار رفته و مصداق مداخله آشکار در امور داخلی آن هاست. حضور نظامی در یمن و بحرین، تصمیم گیری به جای حکومت های سوریه و عراق برای یکپارچه ماندن و یا تجزیه و قراردادن شرط برای کشورها جهت تغییر رفتارشان همگی مصداق های بارز نقض قوانین بین المللی در نقض حاکمیت کشورهاست.
با توجه به این وصف از منطقه میتوان پیش بینی کرد تا زمانی که کشورهای مداخله گری همچون عربستان و آمریکا و پیروان منطقه ای آن ها از این مداخله گری و نقض حقوق حاکمیتی کشورهای منطقه دست بر ندارند بوی ثبات و آرامش در خاورمیانه نخواهد پیچید. بنابراین داعیه داران ایجاد ثبات در منطقه باید از منفعت جویی بیشتر خویش دست بردارند تا آرامش بازگشته و با پایان داعش زمینه برای اضمحلال افکار افراطی و تکفیری مهیا گردد.