الوقت- در یکسال گذشته روابط ایران و عربستان وارد مرحله جدیدی از تنش زدایی شده است و سعودیها تمایل خود را برای برقراری روابط سیاسی و پایان دادن به بحران یمن ابراز کرده و چندین دور مذاکرات را به میزبانی دولت عراق انجام داده اند. در این راستا، «الوقت» برای اطلاع از جزئیات مذاکرات، با سعدالله زارعی کارشناس مسائل غرب آسیا گفتگو داشته است.
دور چهارم مذاکرات پس از این که سعودیها حدود 80 تن از شیعیان را اعدام کردند، در فضای کاملاً سرد متوقف شد. اکنون اما برخلاف انتظارات در دور پنجم مذاکرات گفته می شود که پیشرفتهای قابل توجهی حاصل شده است، این پیشرفت در چه حدی بوده است؟
اساسا استراتژی ایران از ابتدا برقراری رابطه و حفظ این رابطه با عربستان سعودی بود. چه در دوره امام خمینی (ره) و چه در دوره رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، در روابط ایران و عربستان تحولاتی از جمله کشتار حجاج در سال 1366 و حادثه منا رخ داده است و حتی حوادث دیگری که در تاریخ روابط سیاسی دو کشور به وجود آمده است، ایران هیچ گاه دنبال قطع روابط دیپلماتیک نبوده است. برخلاف ایران که دنبال حفظ روابط دوجانبه بوده است اما عربستانی ها در این زمینه هیچ گاه دارای ثبات رای نبوده اند و دوره هایی خواهان روابط با ایران بودند و در برهه هایی دیدگاه های دیگری پیدا کرده اند.
در سالهای اخیر ایران به خاطر حل مشکل یمن علاقه زیادی داشت تا با سعودیها رابطه برقرار کند تا به مردم یمن کمک کند. از زمان جنگ یمن در سال 1394، استراتژی ایران مبتنی بر پایان دادن به این جنگ بود و شهید بزرگوار سردار قاسم سلیمانی در سال 1398 به طور جدی دنبال پایان دادن به جنگ یمن بود ولی باتوجه به اینکه سعودیها پیگیری های ایران را به ضرر خودشان ارزیابی می کردند به پایان جنگ تن ندادند و بحران ادامه پیدا کرد. در یکسال گذشته چند دور مذاکرات بین ایران و عربستان سعودی به میزبانی عراق انجام شده است و در این گفتگوها دو موضوع مدنظر بوده است. یکی، جنگ یمن و دیگری برقراری روابط سیاسی دو طرف بوده است. سعودیها تا چهارمین دور گفتگوها درباره روابط و بازگشایی سفارتخانه های دو کشور سرسختی نشان می دادند و در واقع مذاکرات به جنگ یمن محدود شده بود.
در دور پنجم که از دوره های قبلی یک سطح بالاتر بود و با حضور مقامات ارشد امنیتی دو کشور برگزار شد سعودیها در واقع برای گشایش در روابط سیاسی دو کشور علاقه نشان دادند و قرار شد تا در دور بعدی این مسئله پیگیری شود، هر چند در دور پنجم سعودیها درباره بحران یمن هم برخی موارد را پذیرفتند. به طور خاص سعودیها پیش از این فقط از آتش بس در یمن صحبت می کردند اما موضع ایران برقراری آتش بس همراه با رفع محاصره بود و موضع ایران این بود که آتش بس با حفظ محاصره معنا ندارد و اینکه یمنی ها بدون اینکه مجوز واکنش داشته باشند در درون یمن، نتوانند با جهان خارج ارتباط داشته باشند و با محاصره از پا دربیایند. در دور پنجم سعودیها از خودشان نرمش نشان دادند و مذاکرات درباره یمن در دور پنجم به نتیجه کامل نرسید و قرار شد تا در مذاکرات آتی این مسئله با یک جمع بندی جدیدی دنبال شود. تیم سعودی در این دور از مذاکرات تنها برای آتش بس و عدم رفع محاصره در میز مذاکرات حاضر شده بود و برای اینکه این تصمیم عملی شود باید به پایتخت مراجعه می کردند.
یعنی دور پنجم مذاکرات بر سر آتش بس و رفع محاصره در یمن برگزار شد و طی این گفتگوها بحث مسائل سیاسی و روابط دو طرف نیز بررسی شد یا اینکه از پیش دستورالعملی در این زمینه وجود داشت؟
نه، دو موضوع جداگانه محور گفتگوها بود. هم قرار بود تا بر سر آتش بس در یمن رایزنی هایی انجام شود و هم روابط دو کشور و دو پرونده چداگانه بود که بر سر آنها بحث شد.
درباره پرونده روابط ایران و عربستان، سفیر ایران در عراق احتمال بازگشایی سفارتخانه های دو کشور را رد نکرد. به نظر شما در مذاکرات دور پنجم چقدر زیرساخت این مسائل مهیا شده است؟
در مذاکرات دور پنجم درباره بازگشایی سفارتخانه ها جمع بندی نهایی انجام نشده است و نمی توانیم بگوییم بازگشایی سفارتخانه ها قریب الوقوع است. سعودیها تا دور پنجم حاضر نبودند بر سر این مسئله گفتگو کنند و بحث بر سر این مسئله در دور پنجم آغاز شده و قرار است در گفتگوهای آتی بین دو طرف این موضوع با جدیت دنبال شود.
نقش بن بست در جنگ یمن را در گرایش عربستان به سمت تنشزدایی با ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که اداره جنگ برای یک کشور کار بسیار دشواری است. جنگ همیشه فشار ویژه ای را روی اقتصاد کشور وارد می کند و بیش از 7 سال جنگ در یمن برای سعودیها هزینه های زیادی را در پی داشته است و برآوردها بیانگر این است که هزینه سالانه جنگ برای عربستان بیش از 76 میلیارد دلار بوده است و گفته می شود در طول سه سال اول جنگ، حدود 216 میلیارد دلار هزینه کرده اند و با این وجود، هزینه 8 سال جنگ بالغ بر صدها میلیارد دلار می شود. عربستانی ها قبل از جنگ یمن حدود 1000 تریلیون ذخایر ارزی در اختیار داشتند که اکنون این ذخایر به 250 میلیارد دلار کاهش یافته است و قریب به سه چهارم این ذخایر تمام شده است. با این احتساب اگر سعودیها به مدت سه سال دیگر جنگ در یمن را ادامه دهند کل ذخایرشان به پایان می رسد. نکته دیگر بی فایده بودن جنگ در یمن است، اینکه سعودیها در مدت 7 سال گذشته چه دستاوردهایی داشته اند و چه مشکلاتی را توانسته اند حل کنند. آیا توانسته اند نگرانیهای امنیتی را که از جانب یمن داشتند برطرف کنند، آیا توانسته اند عوامل خودشان را بر کل یمن مسلط کنند، آیا موفق شده اند موشکهای بالستیک را از دست یمنیها خارج کنند، آیا توانستند تغییری در نگرش و سیاست ایران در منطقه ایجاد کنند، پاسخ همه این سوالات منفی است. مسئله دیگر این است که بالاخره عربستان از اعتبار برخی کشورها در منطقه هزینه می کند، هم از اعتبار کشورهایی که در ائتلاف سعودی حضور دارند، هم اینکه اعتبار آمریکا و سازمان ملل هم در این میان موضوعیت دارد که چند سال پیش قطعنامه 2216 را علیه یمن تصویب کرده است. وقتی عربستان نتوانسته موفقیتی در این جنگ کسب کند این طرفهای خارجی به سعودیها فشار می آورند تا پرونده یمن را حل کند.
آیا می توان ادامه سیاست تنش زدایی را در موضوعات نیابتی مثل انتخابات لبنان و همچنین پرونده عراق و افغانستان که تهران و ریاض با هم رقابت دارند مشاهده کرد، آیا مذاکرات می تواند در این مسائل نیز تاثیرگذار باشد یا اینکه سعودیها در مذاکرات با ایران نگرش تک بعدی دارند؟
در این مسئله دو نکته وجود دارد، اینکه ما نمی توانیم منکر تاثیر یک مسئله سیاسی بر سایر مسائل سیاسی بشویم، در وضعیت طبیعی این موضوعات بر روی همدیگر اثر می گذارند. در حالی مذاکرات با عربستان به وضعیت روشنی نرسیده است و برای مذاکرات دستورالعمل لازم نداریم و پیش بینی هایمان تنها بر اساس حدس و گمان استوار است هنوز خیلی زود است که درباره تاثیر گذاری این موضوع بر لبنان و عراق اظهار نظر کنیم. اگر سعودیها عاقل باشند باید این مسئله را درک کنند که در هر پرونده ای در منطقه می خواهند به نتیجه لازم برسند باید با ایران مذاکره کنند و مشکلاتشان را با ایران حل و فصل کنند اما تا الان ما نشانه هایی از عقلانیت را در حکام سعودی مشاهده نکرده ایم.
سیاست خارجی عربستان همواره به رویکرد سیاست منطقه ای که آمریکا در منطقه دنبال می کند گره خورده است. اکنون اما واضح است که اختلافاتی بین دو کشور به ویژه در بحث حقوق بشری و حتی پرونده جنگ یمن وجود دارد. آیا تنش زدایی عربستان با ایران تحت تاثیر سیاستهای آمریکا انجام می شود یا نه؟
یکی از مشکلات عربستان این است که در منطقه به عنوان دنبال دهنده سیاستهای امریکا شناخته می شود. در حالی که خود آمریکا دچار ضعف شده و اینکه بتواند سرنوشت پرونده های منطقه را تعیین کند دچار مشکل شده است. الان سعودیها با دولتی طرف هستند که دوران اقتدار خودش را سپری کرده و این خود به خود روی اقتدار سعودیها اثر می گذارد و آنها را دچار مشکل می کند. در عین حال سعودیها در منطقه سیاستهای مستقل از امریکا هم داشته اند، مثلا در روابط با پاکستان و در مورد توسعه وهابیت در منطقه و همچنین در مناقشات بین العربی مانند تنش عربستان با قطر، اردن و امارات. اینها مسائل داخلی و غیرمرتبط با امریکا بوده و ممکن است ضعف آمریکا تاثیری در این موضوعات نداشته باشد. چرا که آمریکاییها در این تنشها، همزمان در طرف عربستان، قطر و اردن بوده اند و در یک جبهه قرار داشتند و این اختلافات باقی خواهد ماند و ممکن است زمانی سر باز کند.