بن سلمان با سفرهای متعدد به واشنگتن، ارتباطات خود را با مقامات آمریکایی گسترش داد و در همین دیدارها توانست خود را برای ولیعهدی اثبات بکند. پادشاه عربستان نيز با انتخاب وی به عنوان وزیر دفاع کابینهاش زمینه لازم برای تحقق این سناریو را در داخل کشور فراهم کرد. در واقع پادشاه عربستان در ابتدا وی را به عنوان نایب ولیعهد وارد میدان کرد و سپس به تدریج زمینه لازم را فراهم کرد که بتواند بن سلمان را به عنوان ولیعهد خود معرفی کند. پادشاه عربستان به خصوص پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری و ورود وی به عنوان رییس جمهور آمریکا به کاخ سفید این کار را با سرعت بیشتر انجام داد.
در واقع پادشاه عربستان در نظر داشت که این اقدام را در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، رییس جمهوری پیشین ایالات انجام دهد اما دولت اوباما چراغ سبز دراین باره نشان نداد. لذا همین که ترامپ بر مسند ریاست جمهوری نشست، سفرها میان دو کشور آغاز شد و ترامپ اولین سفر خارجی خود را به ریاض انجام داد و پادشاه عربستان با امضای قرارداد 400 میلیارد دلاری زمینه این کار را فراهم کرد.
اکنون باتوجه به بیماری پادشاه عربستان به نظر میرسد که در زمان حیات وی، محمد بن سلمان پادشاه عربستان شود. به هر حال آنها توانستند بیعت لازم را به دست آورند و اختیارات ویژهای به او اعطا کردند که محمد بن سلمان به عنوان پادشاه در سایه وارد عمل شود. این در حالی است که در داخل عربستان سعودی شاهزادههای مخالفی وجود دارند که این اختلافات از گذشته بوده و این اقدام روند سنتی در خاندان سعودی را بر هم زده است.
هرچند براساس روابط پشت پرده بن سلمان با آمریکاییها وی تلاش خواهد کرد که شرایط را به نفع خود تثبیت کند. با این حال، ناظران مسائل عربستان، چیزهایی را می گویند که مقامات سلطنتی این کشور حاضر به تأیید علنی آن نیستند: این نبرد بر سر قدرت، در هیچ زمان دیگری بدتر از اکنون نمی توانست به سراغ عربستان بیاید. این کشور مدت طولانی است که در یمن درگیر جنگ شده و کاهش قیمت نفت نیز به مشکلات سعودی ها دامن زده است. کاهش مستمر قیمت های نفت، سبب شده هزینه های عمومی دست و دلبازانه سعودی ها که اغلب صرف پرداخت حقوق ها می شد، در خطر قرار گیرد. منابع آگاه می گویند در غیبت سلمان، شاهزاده محمد بن نایف مسئولیت امنیت داخلی را برعهده داشته و محمد بن سلمان، قائم مقام ولیعهد و پسر پادشاه، به رتق و فتق امور مربوط به روابط خارجی، اقتصاد و مسائل دفاعی مشغول بوده است. با این وجود، این منابع می گویند باتوجه به دسترسی محمد بن سلمان به مشاوران پدرش و همچنین نقش وی در جنگ یمن، این شاهزاده جوان در چنین مواقعی مسئولیت بیشتری را برعهده گرفته و عملاً در نقش رئیس موقت دولت ظاهر می شود.
یک مقام دربار سعودی می گوید: «همه تصمیمات نهایی نخست از زیر دست محمد بن سلمان می گذرد.» براساس روند کنونی جانشینی که سلمان طراحی کرده، محمد بن نایف، نخستین گزینه برای رسیدن به تاج و تخت، پس از پادشاه فعلی است و محمد بن سلمان پس از وی قرار دارد. هر دوی این شاهزادگان در داخل و خارج از عربستان هواداران و حامیانی دارند. بن نایف به واسطه وارد کردن عربستان در ائتلاف ضدتروریستی تحت رهبری آمریکا، پیوندهایی با واشنگتن برقرار کرده و بن سلمان نیز خود را به عنوان یک مصلح اقتصادی معرفی کرده است.
با این وجود، منازعه بر سر حکومت بر عربستان، به این سادگی هم نیست که بتوان آن را در یک جدال دو نفره خلاصه کرد. به عقیده ناظران، همزمان با این تحولات، در داخل خاندان آل سعود یک منازعه گسترده تر میان اصلاح طلبان و محافظه کاران در جریان است. اصلاح طلبان حاضر در خاندان سلطنتی، به سرعت به مخالفت با سلمان برخاستند؛ زیرا وی مایل به کاستن از شدت سرکوب شیعیان عربستان نیست و از آزادی ده ها تن از زندانیان سیاسی نیز خودداری کرده است.
فردریک وِری، پژوهشگر ارشد بنیاد کارنگی در این زمینه می گوید: حکومت سعودی و خاندان سعودی همواره در موازنه ای میان نیروهای محافظه کار و طرفداران تغییر قرار داشته؛ اما ملک سلمان خود را به محافظه کاران متمایل کرده است. این امر می تواند اثرات منفی به همراه داشته باشد. اصلاح طلبان با محمد بن سلمان نیز مخالف هستند، زیرا وی را ادامه دهنده میراث پدر خود می دانند. در حقیقت آنها طرفدار یک گزینه دیگر برای رسیدن به پادشاهی هستند: شاهزاده احمد بن عبدالعزیز، یکی از پسران عبدالعزیز بن سعود، بنیانگذار عربستان سعودی. این گروه معتقدند احمد بن عبدالعزیز از مشروعیت بیشتری برای رسیدن به پادشاهی برخوردار است.
در میان دیگر کسانی که با سلمان مخالفند، می بایست به افرادی نیز اشاره کرد که انتقادات خود را متوجه شیوه ناصحیح تعیین جانشین از سوی وی می کنند. این گروه می گویند در حالی که هنوز 11 تن از فرزندان عبدالعزیز زنده هستند، نباید نوه های وی به عنوان ولیعهد و جانشین ولیعهد تعیین می شدند. باید اشاره کرد که کنار زدن یک پادشاه سعودی توسط اعضای خاندان وی، امری بی سابقه به شمار نمی رود. در سال 1964، گروهی از فرزندان عبدالعزیز، ملک سعود را به دلیل صرف هزینه های بی حساب و کتاب و رفتار نامعقول، وادار به کناره گیری کردند.
با این حال، هرچند وقوع یک کودتای داخلی محتمل است، اما این امر تنها در شرایط وجود یک توافق گسترده میان اعضای خاندان سلطنتی امکان پذیر است. اصولاً زمانی که عربستان سعودی با چالش خارجی روبرو می شود، اعضای این خاندان دست کم در کوتاه مدت به سوی انسجام بیشتر سوق پیدا می کنند. به این ترتیب، آینده خاندان سعودی به مجموعه عوامل مختلف داخلی و خارجی بستگی پیدا می کند.
به طور کلی باتوجه به شرایط بیان شده و براساس روابط پشت پرده بن سلمان با آمریکاییها وی تلاش خواهد کرد که شرایط را به نفع خود تثبیت کند. اين نكته را بايد يادآور شد كه باتوجه به اینکه پادشاه کنونی عربستان نتوانسته به بسیاری از اهداف موردنظر خود دست یابد و پروژههای مطلوبش را به خصوص درباره یمن، قطر و ایران اجرا کند، بن سلمان با مشکلات و چالشهای داخلی بسیاری مواجه است که این بحرانهای داخلی اجازه نخواهد داد تا زمین همواری در برابر پادشاه آینده وجود داشته باشد.
اینکه بحران یمن به کجا میانجامد و بحران دیپلماتیک با قطر دچار چه سرنوشتی خواهد شد، از دغدغههای بزرگ این کشور خواهد بود؛. اما به طور كلي دولت عربستان به خصوص محمدبن سلمان با چالشهای مختلفی روبه رو خواهد بود.
ملیحه سالم؛ پژوهشگر مسائل سیاسی