الوقت- فصل سوروسات حکمرانی مسلحین بر سوریه خزانزده خیلی زودتر از آنچه پیشبینی میشد به پایان رسید و با افتادن نقابها از چهره دارودسته جولانی و حامیان خارجی آن، ملت سوریه بار دیگر در یک گرانیگاه سرنوشتساز تاریخی قرار گرفته است.
با گذشت کمتر از از یک سال از ظهور حکومت مسلحین به رهبری احمد الشرع، ملقب به «ابو محمد جولانی»، که دیگر رخت نظامی را از تن بیرون آورده و با کت و شلوار و کراوات ظاهر میشود، امید و آرزوهای فراوانی که از سوی هیئت حاکمه جدید با حمایت برخی کشورهای عربی و ترکیه برای پایان دادن به یک دهه جنگ و بازسازی سوریه با "تشکیل حکومت دموکراتیک" و "خروج این کشور از انزوای بینالمللی" به مردم داده میشد خیلی زود بیاعتبار بودن خود را ثابت کرد.
پس از سرکوب خونین علویان در ساحل غربی که دروغ بودن ادعاهای حقوق بشری و تغییر رویه گروههای تکفیری را ثابت کرد، اکنون اما حملات اخیر اسرائیل به بهانه حمایت از اقلیت دروزی و سکوت یا انفعال آشکار ترکیه و کشورهای عربی برای حمایت از مردم و تمامیت ارضی سوریه، تناقض جدی میان ادعاهای اولیه و واقعیتهای کنونی را آشکارتر کرده است.
در حالی که اقدامات اقلیتستیز جولانی و زیردستانش بذر تفرقه و اختلاف و ازهمگسیختگی اجتماعی را در جامعه پخش میکند، رژیم صهیونی نیز با استفاده از این فرصت، حمایت از اقلیت دروزی را بهانه قرار داده و آن را سرپوشی برای اهداف اشغالگرانه و تلاش برای تضعیف بیشتر و نهایتاً تجزیه سوریه کرده است.
رژیم بهصراحت اعلام کرده مناطق اشغالی در جنوب سوریه را ترک نخواهد کرد و عملاً با دخالت مستقیم در بحران سویدا در مسیر تجزیه این کشور گام برمیدارد اما مردم سوریه شاهد هیچ حمایت جدی از سوی متحدان ادعایی جولانی نیستند.
اکنون کاملاً پیداست که سوریه جدید در دالان تاریکی از تروریسم دولتی، تجاوز خارجی و خطر تجزیه گرفتار آمده و چشمانداز رهایی از آن بسیار سخت و نیازمند خیزشی ققنوس وار از دل خاکسترهای سوریه جدید است.
در این گزارش به چرایی این انفعال، پیامدهای آن برای دمشق، نگاه افکار عمومی سوریه به ترکیه و اعراب، و چشمانداز آینده این معادله شکننده خواهیم پرداخت.
انفعال ترکیه و اعراب؛ نگاه ابزارگرایانه به جولانی و حکومتش
ترکیه، عربستان، امارات و قطر که هم در روی کار آمدن مسلحین در مقام جبهه پشتیبانی آشکار و پنهان دست داشتهاند و هم در دوره پس از افول دولت اسد، به اشکال مختلف از ساختار جدید حاکم در دمشق حمایت کردهاند، اما در برابر حرکت ماشین جنگی رژیم صهیونی در خاک سوریه کنارهگیری کردهاند.
برای از این کشورها، حکومت جولانی نه به عنوان متحد استراتژیک بلکه به عنوان ابزاری در برابر نفوذ ایران، برچیدن هویت تاریخی این کشور در برابر رژیم صهیونیستی و قطع زنجیره مقاومت در منطقه، مقابله با کردها و حتی اهداف توسعهطلبانه ارضی عمل کرده است. دولتهای عربی بهویژه امارات و بحرین، در چارچوب پیمان ابراهیم روابط گستردهای با تلآویو برقرار کردهاند.
ترکیه نیز همانگونه که با در پیش گرفتن سیاست بیعملی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی درغزه ثابت کرد در مسیر بهبود روابط با اسرائیل و آمریکا است. دخالت در پرونده حملات اسرائیل به سوریه میتواند این مسیر را تهدید کند. بنابراین حال که این حکومت در معرض تهدید جدی قرار گرفته، بسیاری از این بازیگران حاضر به پرداخت هزینه حمایت از آن نیستند.
نکته حائزاهمیت آن است که حتی رژیم صهیونیستی و آمریکا نیز جولانی و حکومتش را مهرهای قرار داده اند تا آنها را در رسیدن سریعتر به اهداف استراتژیک خود در سوریه و منطقه یاری کند و پس از اتمام تاریخ مصرف مسلحین حاکم در کنار نهادن احمد الشرع کاملاً تسلیم و گوش به فرمان، که حتی حاضر است برای ماندن در قدرت چشمپوشی بر اشغال خاک سوریه و عادیسازی روابط با تلآویو را نیز بپذیرد، لحظهای درنگ نخواهند کرد.
نارضایتی عمومی در سوریه: خیانت به وعدهها
مردم سوریه که با تسلط سریع و غافلگیرکننده مسلحین بر دمشق بدون مقاومت گسترده ارتش، با موجی از وعده و وعیدهای دهان پر کن درباره اصلاح ساختارهای سیاسی، رفع تحریمها و بهبود اوضاع اقتصادی، بازسازی و بازگشت به وضعیت عادی مواجه بودند، اکنون با واقعیتی تلخ مواجهند: کشورهای حامی حکومت جدید، در بزنگاههای سرنوشتساز، نه تنها مدافع تمامیت ارضی سوریه نیستند، بلکه با انفعال خود، عملاً چراغ سبز به رژیم صهیونی برای پیشبرد پروژههای بیثباتکننده و تجزیهطلبانهاش دادهاند.
این بیعملی موجب بروز موج جدیدی از بیاعتمادی عمومی شده که از طریق رسانههای محلی، شبکههای اجتماعی و حتی اعتراضات محدود در مناطق جنوبی و مرکزی کشور بروز یافته است. ملت سوریه اکنون به عینه میبینند که آن هم وعدههای زیبا و فریبنده تنها به مشتی حمایتهای رسانهای، سفرهای دیپلماتیک توخالی، و کمکهای ناچیز اقتصادی ختم شده و در حالی که به لطف حکومت جدید و حامیان خارجیاش کشورشان قدرت نظامی و دفاعی خود را نیز از دست داده اما در وقت نیاز هیچ حمایت نظامی یا اقدام عملی صورت نمیگیرد.
این موضوع بیش از همه دامنگیر ترکیه خواهد بود. ترکیه در ماههای اخیر تلاش کرده بود تا از طریق قدرت نرم، نفوذ اقتصادی، کنترل گذرگاههای مرزی و حمایت رسانهای، نفوذ خود در سوریه را گسترش دهد. اما این انفعال در برابر تجاوز آشکار اسرائیل، میتواند به سرعت این راهبرد را تضعیف کند.
اگر ترکیه نتواند به سرعت راهبردی موثر برای مهار پیامدهای سیاسی و امنیتی این انفعال تدوین کند، پروژهاش در سوریه ممکن است دچار فروپاشی تدریجی شود.
از سوی دیگر، ممکن است روسیه که در سالهای اخیر نقش کمرنگتری در تحولات سوریه داشته، بار دیگر با حمایت از ساختار رسمی ارتش سوریه، خود را به عنوان ضامن وحدت کشور معرفی کند.
آخرین امید؛ بازگشت به روح مقاومت
حکومت جولانی، که در سال گذشته موفق شده بود تا حدودی گروههای مسلح مختلف را تحت کنترل خود بگیرد و با تهدید و تطمیع و فریب برخی رهبران قبیلهای و مذهبی را زیر چتر خود بیاورد، اکنون با چالش جدی در حفظ انسجام داخلی حامیان حکومت خود روبروست که از انفعال کامل او و متحدان عربی و ترکیه ناراضیاند. چرخش مصلحتی او از عقاید افراطی تکفیری گذشته و در نهایت دیدار او با ترامپ، شکاف عقیدتی را بین طیف های حاکم بر سوریه افزایش داده تا جایی که برخی مانند ابو محمد المقدسی و ابو قتاده فلسطینی و بسیاری دیگر از رهبران سلفیت جهادی، احمد الشرع را سکولار و مرتد و به خروج از دین متهم کردند.
هر چند دستگاه عقیدتی حاکمیت جدید سوریه در رد این ادعاها توجیهات و توضیحاتی داده است اما بعید است که بتواند طیف افراطی متحدانش را قانع کند. خصوصا با بمباران شدید مناطق حساس سوریه توسط رژیم صهیونیستی جایی برای توجیه حاکمان جدید سوریه در مقابل افکار عمومی باقی نمی گذارد.
این نارضایتی میتواند به صورت موارد زیر بروز یابد:
- شکاف در ساختار نیروهای نظامی بویژه اتحاد مسلحین
- احتمال جدا شدن گروههایی از حکومت جولانی
- افزایش گرایش به اقدامات مقاومتی مستقل و فراتر از پروژه حکومت مرکزی جولانی
در این شرایط، تغییر موازنه قدرت در سوریه ممکن است به سمت شکلگیری ائتلافهای جدید برود. برخی نشانهها از تغییر موضع گروههایی از نیروهای مردمی و حتی عشایر اهل سنت در جنوب کشور حکایت دارد که بهتدریج به سمت مقاومت در برابر اشغالگری متمایل میشوند.
مردم، نخبگان، فرماندهان محلی و حتی برخی از حامیان تغییر نظام در سوریه هر روز بیشتر از قبل در حال رسیدن به این نتیجه هستند که در نهایت، حفظ حاکمیت ملی و وحدت سرزمینی سوریه، مستلزم تجدیدنظر در ائتلافها و بازنگری در رویکردهاست. اگر حکومت جولانی ادامه یابد، ممکن است به جای تبدیل شدن به بدیل سیاسی دولت اسد، سوریه را قربانی بازی بزرگتری کند که از ابتدا برایش طراحی شده بود.