سایت تحلیلی خبری الوقت | Alwaght Website

انتخاب سردبیر

خبر

بیشترین بازدید

روز هفته ماه

پرونده ها

اختلافات ترکیه و آمریکا

اختلافات ترکیه و آمریکا

undefined
معامله قرن

معامله قرن

undefined
سازمان القاعده

سازمان القاعده

سازمان القاعده القاعده پس از 2001 دچار دگرگوني‌هاي چشم¬گيري شد. ساختار هرمي آن جاي خود را به ساختاري داد كه زيرمجموعه‌ها در آن با استقلال عمل فعاليت مي‌كردند. اين تحول اگرچه تسلط مركز بر پيرامون را تقليل داد اما بر گستره و توالي عمليات القاعده در كشورهاي مختلف خاورميانه افزود. با اين حال توان عملياتي كلان القاعده در اثر اين دگرگوني تا حدود زيادي تحليل رفت. القاعده پس از بمب‌گذاري‌هاي لندن در 2005، تاكنون نتوانسته است عمليات موفقيت آميزي در كشورهاي غربي انجام دهد. افزون بر اين، گسترش دامنۀ منطقه اي فعاليت هاي القاعده به كشته و دستگير شدن بسياري از رهبران و كادرهاي اصلي آن انجاميد. با اين حال تمامي اين چالش‌ها مانع تداوم فعاليت القاعده نشد. زيرمجموعه هاي آن در عراق، يمن، افغانستان، پاكستان، سومالي و ديگر كشورها و مناطق فعال باقي ماندند. تشكيلات القاعده تشكيلات القاعده در سال 1988 توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه با "اتحاد جماهير شوروي" در افغانستان تأسيس شد. القاعده از سازمان "مكتب الخدمة" كه هدف آن مسلح‌ كردن و آموزش مجاهدين اسلامي براي جنگ با شوروي بود گسترش و پيشرفت يافت. اين سازمان از حمايت و پشتيباني دولت‌هاي اسلامي به ‌ويژه عربستان سعودي و پاكستان و همچنين ايالات متحده آمريكا برخوردار بود. در سال 2000 ايمن ظواهري سازمان "جهاد اسلامي مصر" را با سازمان القاعده ادغام كرد و به شخص دوم اين تشكيلات تبديل شد. خاستگاه اصلي القاعده را بايد "وهابيت" برشمرد كه خود ريشه در جنبش سلفي، مذهب حنبلي و پيروان اهل حديث دارد. رهبران، نظريه پردازان و بسياري از اعضاي القاعده يا وهابي‌اند يا از پيروان مذاهب حنبلي و حنفي كه به وهابيت تمايل زيادي دارند. القاعده را جنبشي سلفي نيز دانسته‌اند، زيرا پيشوايان آن، يعني "احمد بن حنبل" و "ابن تيميه" از نخستين مدعيان سلفي‌گري بوده‌اند. اين تفكر با دريافت خاص خود از توحيد و تكيه بر استدلال‌هاي ظاهرگرايانه بسياري از مسلمانان را كافر مي‌داند و نوك اين ويژگي تكفيري خود را به طور خاص متوجه شيعيان كرده است. ايدئولوژي القاعده بر چهار ركن سلفي‌گري، راديكاليسم، شيعه ستيزي و غرب ستيزي استوار است. از آنجا كه دو ركن آخر بر آمده از ويژگي سلفي‌گري است، به اختصار مي‌توان آن را ايدئولوژي "سلفي راديكال" ناميد. از نگاه آنان، دين يك نظام ساده حقوقي است كه از جانب خداوند براي رهايي بشر از عذاب دنيوي و اخروي نازل شده و تكاليفي را بر او واجب كرده است. به همين دليل بشر براي سعادت دنيا و آخرت بايد به عبادت و اطاعت خدا بپردازد. به رغم تداوم فعاليت، القاعده از نيمۀ دهۀ گذشته دچار چالش‌هاي بزرگي شد كه آيندۀ آن را در هاله‌اي از ابهام فرو برد. چهار چالش عمدۀ القاعده در اين سال ها به ترتيب اهميت عبارتند از: - تنزل جايگاه در جهان اسلام: در نظرسنجي هاي پس از يازده سپتامبر، القاعده از مقبوليت و محبوبيت قابل توجهي در كشورهاي اسلامي برخوردار بود. اين جنبش در ذهن بسياري از مسلمانان متشكل از جهادگراني بود كه پس از آزادسازيِ افغانستان از اشغال ملحدان، مبارزه با ظلم و ستم در ابعاد داخلي (در برابر رژيم‌هاي فاسد منطقه) و خارجي (در برابر امريكا و غرب) و دفاع از منافع جهان اسلام را سرلوحۀ فعاليت هاي خود قرار داده‌اند. اين نوع نگاه در ابتدا با توجه به گفتمان ظلم‌ستيز و جهادگرايانۀ القاعده چندان غيرمنتظره نمي‌نمود. اما با روشن شدن پيامدهاي عملكرد القاعده بر جهان اسلام، به ويژه اشغال افغانستان و عراق و نيز گسترش فعاليت‌هايي كه بيش از هر چيز جان و مال مسلمانان و بي‌گناهان را هدف مي‌گرفت، طرفداري از گفتمان القاعده به تدريج رو به كاهش نهاد. به طور مشخص از سال‌هاي 2005 و 2006 محبوبيت القاعده و پشتيباني از آن در ميان مسلمانان رو به تنزل نهاد، به نحوي كه در 2010 طرفداري از القاعده نسبت به 2001 به نيم كاهش يافت. تنزل هواداري از القاعده به معناي كاهش حمايت پرسنلي و مالي به ويژه از زيرمجموعه‌هاي اين سازمان مي‌باشد. پيامدهاي اين واقعيت را در عراق، يمن و مغرب شاهد بوديم؛ - بهار عربي: دومين چالش، خيزش‌هاي فراگير و مردميِ 2011 در خاورميانه مي‌باشد. اين تحركات در سه جهت براي القاعده پيامدهاي منفي در بر داشت: نخست آنكه تبليغات عليه رژيم‌هاي حاكم كه پيشتر يكي از ابزارهاي اساسي القاعده براي جلب حمايت و توجيه عملكردش نزد مسلمانان بود، با توجه به حضور گستردۀ مردم در اعتراضات ضدرژيم، كارآيي خود را در جذب نيروهاي جوان و پشتيباني مالي از القاعده در ميان شهروندان عرب از دست داد. دوم آنكه تقريباً تمامي نيروهاي فعال در زندگي سياسيِ منطقه – به جز القاعده – در اين تحولات حضور داشتند. تصويري كه دوري القاعده از جوامع عربي را به خوبي به نمايش گذاشت. سوم آنكه، مردمي بودن تحولات و حاشيه‌اي بودن نقش آمريكا و در واقع غافلگيريِ اين كشور از سرعت و گسترۀ تحولات و نيز تضاد آمريكا با برخي از رژيم‌هاي عرب، امكان بهره‌گيري تبليغاتي القاعده از حضور امريكا را از بين برد؛ - حذف رهبر كاريزماتيك: مرگ بن لادن بزرگترين چالش القاعده در طول سال‌هاي فعاليت آن بود. جنبش‌هاي اسلام‌گرا اغلب بر محور شخصيتي كاريزماتيك و نيرومند به فعاليت مي‌پردازند. نگاهي به جنبش‌هاي اسلام‌گراي قرن بيستم در خاورميانۀ عربي نشان مي‌دهد كه حذف رهبريِ كاريزماتيك از صحنه، اغلب به معناي زمين‌گير شدن و آغاز زوال چنين جنبش‌هايي بوده است. افزون بر اين، شخصيت جذاب و محبوبيت بن لادن در ميان اعضاي القاعده و توان سخنوريِ وي نقشي اساسي در تحكيم وحدت سازمانيِ القاعده داشته است. مرگ بن لادن علاوه بر حذف چهرۀ كاريزماتيك و وحدت‌بخشِ القاعده، اين جنبش را با چالش جانشيني روبه رو كرد؛ - بحران جانشيني: هشت هفته پس از مرگ بن لادن اعلام شد كه أيمن الظواهري به جانشيني وي انتخاب شده است. اين فاصلۀ زماني به خوبي گوياي اختلافات دروني القاعده بر سر انتخاب جانشين است. حتي اگر اين تأخير را، بنا بر تحليلي، ناشي از دشواري برگزاري سريع نشست اعضاي عالي‌رتبۀ القاعده براي انتخاب رهبر بدانيم، عدم بيعت زودهنگام زيرمجموعه هاي القاعده اين تحليل را زير سوال برد. تأخير در بيعت ساير زيرمجموعه هاي القاعده، نشان از تأثير چالش جانشيني بن لادن بر وحدت سازماني القاعده مي باشد. افزون بر فقدان اجماع بر سر الظواهري، وي چهره‌اي كاريزماتيك به حساب نمي‌آيد و از شخصيت و قدرت سخنوري بن لادن و اثرگذاري وي در رهبران و كادرهاي القاعده برخوردار نيست. از ديد برخي وي بيشتر براي مديريت يك اداره يا شركت مناسب است تا رهبري يك جنبش جهاني. مجموعۀ چهار چالش فوق، القاعده را در بستر اصلي و در حال دگرگوني فعاليتش، خاورميانه، به حاشيه رانده است. مرگ بن لادن بزرگترين ضربه‌اي بود كه به القاعده وارد شد. اگرچه الظواهري به عنوان ايدئولوگ القاعده معروف است اما وي به وضوح از صفات لازم براي رهبري جنبشي گسترده همچون القاعده برخوردار نيست. وضعيت فعلي القاعده در حالي كه كمتر از سه سال از كشته شدن اسامه بن لادن، بنيان گذار القاعده نگذشته است كه طيف هاي جوان‌تر و نوظهور القاعده پاگرفته و اقدامات انتحاري را در برخي از كشورهاي منطقه انجام مي دهند. اين در حالي مي باشد كه در سال هاي گذشته، القاعده به لحاظ سازماني و ايدئولوژي در مسير تنزل و عقب نشيني بود. روند ظهور مجدد اين سازمان تروريستي در برخي از كشورهاي منطقه را مي توان به شرايط بحراني و بعضاً هرج و مرج داخلي اين كشورها بي ارتباط ندانست. چرا كه خلأ ايدئولوژي در جهان عرب به واسطه شكست حكومت‌هاي اصلاح طلب، بازار سازمان القاعده و ايدئولوژي القاعده گرايي را در جهان عرب رونق بخشيده است. به بيان ديگر، بسياري از مخالفان انقلاب هاي عربي، كه خواهان حفظ ديكتاتورهاي سابق در قدرت بودند و يا خواهان قدرت‌يابي ديكتاتورهاي ديگر و بعضاً بازگشت آن‌ها بودند، نسل جديدي از القاعده نوين را پايه گذاري كرده‌اند. سازماني كه بسياري از اعضاي قديمي و كليدي آن در سال‌هاي گذشته كشته شدند، با گفتمان جديد و با هدف تغيير در جهان اسلام، تنها از طريق جهاد خشونت‌آميز و تروريسم، سعي در پياده نمودن پارادايم خود دارند. در اين بين جماعت اخوان المسلمين به عنوان دشمن محوري القاعده، كه چند سالي در مسير تسلط بر سياست‌هاي جهان عرب، تغييراتي را به وجود آورد، نقش مهمي در تقويت اين گروه نوين بازي كرد. هر چند كه اخوان در ادامه حركت خود، دچار چالش هاي جدي شده است، اما توانست اثبات كند كه تغيير واقعي در جهان عرب بدون تروريسم و اقدامات خشن هم امكان دارد. بر همين اساس، بسياري از تحليلگران، ظهور نسل جديد از گروه القاعده را پيش بيني كردند. نكته قابل تأمل اينكه، نوظهوران و وابستگان به القاعده نوين خيز بلندي از دمشق تا بغداد و بيروت برداشته اند و در سال گذشته خشونت و افراطي‌گرايي هاي فراواني را انجام داده اند. القاعده اي كه در عراق صحبت از شكست و محو جدي آن بود، مجدداً احيا شده و اقداماتي مرگبارتر از گذشته انجام مي‌دهد. امروز گروه دولت اسلامي عراق و شام، داعش بار ديگر براي به دست گرفتن مناطق غربي عراق در حال جنگيدن است. حتي اين گروه با ائتلاف با جبهه النصره در سوريه شكوفاتر شده است و به همراه يكديگر براي نابودي منطقه تلاش مي كنند. بر همين اساس، خشونت فرقه اي بين شيعه و سني چندين برابر شده است. بسياري از جهادي‌هايي كه از اروپا روانه سوريه شده‌اند در آتش القاعده نوين در حال سوختن مي باشند. تلاش گردان‌هاي تروريستي چون (گردان‌هاي عبدا… عزام) براي كشاندن جنگ فرقه‌اي از سوريه به لبنان و عراق است. حتي حمله به سفارت ايران در بيروت و ساير اقدامات انتحاري چون بمب گذاري را در مناطق شيعه نشين در دستوركار خود دارند
گروه داعش

گروه داعش

دولت اسلامي عراق و شام يا داعش به عنوان گروهي منشعب از القاعده محسوب مي شود كه از منظر گرايشات عقيدتي و فكري و همچنين جنبه رفتاري رويكرد يكساني با القاعده دارد. با اين حال رفتارهاي اين گروه تروريستي در طول يك دهه گذشته و به خصوص چند سال اخير نشانگر راديكال تر و خشن تر بودن اين گروه در مقايسه با القاعده است و داعش با توجه به جدايي از القاعده و پيدايش اختلافاتي بين آن دو به عنوان مخوف‌ترين و قدرتمندترين گروه تروريستي در عرصه خاورميانه ظهور كرده است. هر چند كه داعش در شكل كنوني آن محصول بحران سوريه و گسترش اختلافات و منازعات منطقه اي بعد از 2011 است، اما ريشه ها و روند قدرت گرفتن آن به دوره پس از صدام در عراق يعني از سال 2003 به بعد مربوط است. حمله آمريكا به عراق در سال 2003 فرصت و فضاي مناسبي را براي حضور و نقش آفريني گروههاي مسلح و تروريستي مختلف از جمله گروههاي مرتبط با القاعده در اين كشور بوجود آورد. بر اين اساس گروههاي مسلح مختلفي به خصوص در سالهاي پس از 2004 در عراق ظهور كرد كه با جذب نيرو و منابع مالي در تلاش بودند كه با نيروهاي نظامي آمريكايي و همچنين نيروهاي عراقي مقابله كنند. يكي از مهمترين اين گروهها جماعه التوحيد و الجهاد بود كه به رهبري ابومصعب زرقاوي در سال 2004 تشكيل شد. پس از آنكه زرقاوي بيعت خود با اسامه بن لادن رهبر القاعده را اعلام كرد به تنظيم القاعده في بلاد الرافدين تبديل شد و همچنين به اين گروه القاعده عراق نيز اطلاق مي شد. زرقاوي بعد از آزادي از زندان در اردن در سال 1999 رهبري بخشي از داوطلبان جهادي در افغانستان را برعهده داشت، اما در سال 2001 از اين كشور به شمال عراق فرار كرد و در آنجا به گروه انصارالاسلام پيوست و سپس با ايجاد القاعده عراق، وفاداري خود به رهبري شبكه جهاني القاعده را بيان داشت. القاعده عراق به تدريج به اصلي ترين گروه تروريستي در عراق تبديل شد و بيشترين انفجارها و اقدامات تروريستي از سوي اين گروه صورت گرفت. از جمله مهمترين اقدامات القاعده عراق كه در پي ايجاد فتنه مذهبي و جنگ داخلي در عراق بود، انفجار حرم شريف امامين عسگرين در سامرا در سال 2006 بود. اين تشكل عمليات تروريستي خود را به اندازه اي افزايش داد كه به يكي از قوي ترين گروههاي مسلح در صحنه عراق تبديل شد و شروع به گسترش نفوذ خود در مناطق گسترده اي از عراق كرد تا اينكه در سال 2006،‌ زرقاوي علنا در يك نوار ويدئويي تشكيل آنچه را " شوراي مجاهدين" خواند به سركردگي عبدالله رشيد البغدادي اعلام كرد. پس از كشته شدن زرقاوي توسط نيروهاي آمريكايي در سال 2006، ابوحمزه المهاجر به سركردگي اين گروه تعيين شد و در پايان همان سال دولت اسلامي عراق به سركردگي ابوعمر البغدادي تشكيل شد. دولت اسلامي عراق به عنوان گروهي تروريستي و شاخه القاعده در عراق در شكل جديد خود تحت رهبري ابوعمر البغدادي تلاشهاي خود براي ايجاد ناامني در عراق را ادامه داد، با اين حال اين گروه از سال 2008 با افول و كاهش قدرت و تاثيرگذاري در عراق مواجه شد. شكل گيري نيروهاي الصحوه يا بيداري از ميان عشاير سني عراق براي مقابله با القاعده عراق و اقدامات نظامي و امنيتي در مقابل آن باعث تضعيف جدي اين گروه شد. در 19 آوريل 2010، نظاميان آمريكايي و عراقي طي يك عمليات نظامي در منطقه الثرثار، منزلي را هدف قرار دادند كه ابوعمر البغدادي و ابوحمزه المهاجر در آن حضور داشتند و پس از درگيريهاي شديد ميان دو طرف، اين منزل هدف حملات هوايي قرار گرفت و در نتيجه آن دو سركرده تروريستها به هلاكت رسيدند. يك هفته بعد، اين گروه تروريستي در بيانيه اي هلاكت البغدادي و المهاجر را رسما اعلام كرد و پس از حدود ده روز، مجلس شوراي دولت اسلامي عراق تشكيل جلسه داد و ابوبكر البغدادي را به عنوان جانشين ابوعمر البغدادي انتخاب كرد. هر چند در اين دوره دولت اسلامي عراق در مرحله ضعف بود، اما بحران سوريه فرصتهاي نويني را براي اين گروه ايجاد كرد و البغدادي با بهره گيري از آن توانست به جايگاه و نقش آفريني عمده اي در معادلات عراق و سوريه بپردازد. بحران سوريه از چند منظر باعث ايجاد فرصت براي گروه تروريستي دولت اسلامي عراق شد. اول اينكه سوريه با توجه به مجاورت جغرافيايي و پيوستگي سرزميني با عراق فضاي عملياتي مناسبي را براي افزايش قدرت و نقش آفريني اين گروه بوجود آورد. دوم اينكه گسترش بحران و رقابتهاي منطقه اي و افزايش تنشهاي مذهبي و فضاي افراط گرايانه در منطقه منابع انساني و مالي گسترده اي را براي گروه دولت اسلامي عراق فراهم ساخت. با توجه به شرايط جديد سوريه ابوبكر بغدادي يكي از معاونان خود به نام ابومحمد الجولاني را به سوريه فرستاد كه منجر به شكل گيري گروه جبهه النصره در سوريه در 2011 شد. جبهه النصره تا سال 2013 به عنوان گروهي وابسته به القاعده در سوريه معروف بود و توانست با جذب نيرو و منابع مالي به يكي از بازيگران مهم معارض در اين كشور تبديل شود. در حالي كه گزارشهاي اطلاعاتي از رابطه فكري و تشكيلاتي اين گروه با شاخه دولت عراق اسلامي پرده برداشت، در نهم آوريل 2013، ابوبكر البغدادي در يك پيام صوتي اعلام كرد كه جبهه النصره امتداد دولت اسلامي عراق است و تشكيل آنچه دولت اسلامي عراق و شام خواند با ادغام جبهه النصره و دولت اسلامي عراق اعلام كرد. اما طولي نكشيد كه يك نوار صوتي منتسب به ابومحمد الجولاني پخش شد كه در اين نوار از رابطه خود با دولت اسلامي عراق سخن گفت، اما وي ايده ادغام با اين گروه را نپذيرفت و بيعت خود را با شبكه القاعده تحت رهبري ايمن الظواهري اعلام كرد. بر اين اساس به رغم تاكيد ايمن الظواهري بر انحلال داعش و فعاليت جداگانه دولت اسلامي در عراق و جبهه النصره در سوريه، البغدادي بر ادامه حيات داعش تاكيد كرد. بر اين اساس بود كه اختلافات مهمي بين البغدادي و ايمن الظواهري و درگيريهاي بين جبهه النصره و داعش رخ داد. با اين حال داعش توانست به نقش آفريني گسترده تري در سوريه بپردازد و جايگاه خود را در اين كشور با تصرف برخي مناطق تثبيت كند. داعش پس از تقويت خود در سوريه بتدريج حضور و نقش آفريني خود در عراق را نيز گسترش داد. داعشي‌ها كه در طول سال 2013 حضور پراكنده اي در عراق داشتند، از ابتداي 2014 نقش خود در اين كشور را بسيار توسعه دادند. بر اين اساس بود كه آنها توانستند بر مناطق گسترده اي از عراق در استان الانبار مسلط شوند و شهرهاي مهم رمادي و فلوجه را به تصرف خود درآورند. هر چند نيروهاي عراقي توانستند مناطق مهمي از جمله رمادي را از كنترل داعش خارج سازند، اما شهرهايي مانند فلوجه همچنان در دست داعش باقي ماند. در حالي كه ارتش عراق در حال تشديد اقدامات اطلاعاتي و نظامي خود براي خارج ساختن داعش از فلوجه بود، مرحله جديدي از عمليات نظامي و پيشرويهاي اين گروه در استانهاي صلاح الدين، نينوا، ديالي و كركوك آغاز شد. داعش بعد از ناكامي در تصرف سامرا به موصل حمله كرد و توانست بر اين شهر مسلط شود. سپس پيشرويهاي داعش به سوي ساير مناطق عراق ادامه يافت و از جمله باعث تسلط بر تكريت شد. در حال حاضر داعش بر مناطق قابل توجهي از سوريه به خصوص قسمتهاي شرقي مانند الرقه و همچنين بخش‌هاي مهمي از مركز و غرب عراق مسلط است. در چنين شرايطي كه با گسترش توان مالي و انساني داعش و همكاري برخي گروههاي محلي با آن همراه است، تهديدات مختلف ناشي از آن در منطقه در حال گسترش است.
جنبش گولن

جنبش گولن

جنبش گولن طی سال‌های اخیر، جریانی در ترکیه رشد کرده که اگر چه خود را وامدار اندیشه‌های سعید نورسی عالم برجسته ترک می‌داند، اما از جهات گوناگون به ارائه الگویی نوین پرداخته است. این جریان که عموماً با نام رهبر آن فتح‌الله گولن آمیخته است، تحت عناوینی هم‌چون جماعت خدمت، جریان نورچی و جماعت گولن نیز شناخته می‌شود. این جریان نه تنها در ترکیه نوین به عنوان یکی از جریان های مهم شناخته شده، بلکه در سطح منطقه نیز جریانی تاثیرگذار محسوب می شود و طی سال های گذشته، رشدی فزاینده در مناطقی همچون بالکان، آسیای مرکزی و قفقاز، افریقا و حتی امریکا داشته است. شخصیت ودیدگاه های گولن درباره گولن و شخصیت او دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. برخی از شاگردان گولن به او لقب خواجه افندی داده اند؛ زیرا وی هم تحصیلات سنتی دینی داشته و هم به فلسفه غرب و به ویژه فلسفه کانت تعلقی ویژه دارد. برخی دیگر از افراد جماعت، او را به چشم حضرت مهدی (عج) نگاه می کنند. برخی دیگر او را یک واعظ ساده مذهبی می دانند که بواسطه نوع سخنرانی هایش در میان مردم مشهور شده است. برخی نیز او را یک مصلح بزرگ دینی و پیام آور صلح و آشتی اسلام با دموکراسی تلقی می کنند. مخالفان وی نیز او را فردی دروغگو و فریبکار توصیف می کنند که حتی جرات بازگشت به ترکیه را نیز ندارد. عده ای نیز اعتقاد دارند گولن با شخصیت بت گونه ای که به هوادارانش داده، تصویری نژادپرست، ناسیونالیست و بیگانه از دیگران، از جماعت خود ترسیم کرده است. تکبر و خوار شمردن کسانی که خارج از جماعت هستند، به رویه ای معمولی تبدیل شده است. به نحوی که نزد پیروان این جماعت، غیر از گولن، سایر علمای جهان اسلام بی اطلاع هستند و درک درستی از مسایل ندارند. (DAĞ, 2014) به هر حال فارغ از آنکه قضاوتی درباره تعارف فوق از گولن و شخصیت وی داشته باشیم، واقعیت آن است که امروز نام فتح الله گولن با اصطلاح اسلام روشنگر یا معتدل ترک که بسیاری از پژوهندگان از آموزه هاو جهان بینی آن با عنوان «پارادایم اسلام اجتماعی» یاد می کنند، گره خورده است.( فلاح، 207:1389-205) در حقیقت فتح الله گولن در ترکیه به عنوان پدر اسلام اجتماعی معروف است و وی را بنیانگذار و رهبر جنبش گولن می‌خوانند. همچنین برخی از کتاب های گولن از پرفروش ترین کتاب ها در ترکیه و حتی سایر کشورهای اسلامی بوده اند. مدارس او در بیش از 160 کشور جهان فعالیت می کنند و آراء و افکار وی را به شاگران خود منتقل می کنند. جماعت خدمت(جریان گولن) آنچه امروز به نام جریان گولن یا جماعت خدمت معروف است، حاصل اندیشه ها و تلاش های محمد فتح الله گولن است. وی به عنوان یکی از شاگردان مکتب نورسی، تلاش زیادی جهت مدرن کردن جنبش نور انجام داد. وی که مشهورترین واعظ، نویسنده و تدریس کننده علوم اخلاقی و الهیات ترکیه محسوب می شود، در صدر جریانی قرار گرفته که طی سال های گذشته از تاثیر به سزایی در فضای سیاسی ـ اجتماعی ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی برخوردار بوده است. اگر چه گولن صراحتا نورجی بودن خود را به زبان نیاورده و در سخنرانی ها کمتر از سعید نورسی یاد می کند، باید این حال جریان وی عمدتا جریانی منشعب از جماعت نور تلقی می شود. گولن که هم اکنون در پنسیلوانیای آمریکا زندگی می کند، خطیبی توانا است که از سن 14 سالگی خطابه می کرده است. وی بیشتر آموزش های دینی خود را نزد پدر و در تکیه محله خود نزد علما و متصوفه فرا گرفته است. پدرش علاوه بر زبان عربی و ترکی، زبان فارسی را هم به او آموخت. وی که هیچگاه ازدواج نکرده و مجرد زندگی می کند، بحث های دینی خود را با احساسات، عواطف و بیانی رسا همراه می کند و عیبی نمی بیند که هنگام موعظه، اشکش بر گونه جاری شود. او از طریق فن خطابت و همچنین با شیوه های خاص خود مانند گریه کردن در حال سخنرانی، توجه مخاطبان را به خود معطوف کرده و نورجی ها و دیگر افراد گروه های دینی را تحت تأثیر قرار داده است. از جلسات وعظ او فیلمبرداری می‌شود و این فیلم ها میان هوادارانش دست به دست می چرخد و تکثیر می شود. همچنین مجموعه سخنرانی های فتح الله گولن در قالب کاست و سی دی در مناطق مختلف توزیع می شود. این اقدام که هم پول و هم طرفداران او را افزایش داده است، با مخالفت سایر زعمای حرکت نورجی مواجه شده و اعتراض آنها را برانگیخته است. با این حال فتح الله گولن همچنان به این شیوه تشکیلاتی خود ادامه می دهد و موفق به ایجاد شبکه ای گسترده شده است. ماهیت جریان گولن درباره این جریان، دیدگاه‌های کلان مختلفی وجود دارد. به نحوی که برخی جریان گولن را جریان بومی می دانند که از بطن جامعه و اعتقادات مذهبی مردم ترکیه برخاسته است و برخی دیگر نیز آن را جریانی وارداتی تلقی می‌کنند که توسط امریکا و سایر کشورهای غربی مورد حمایت قرار گرفته است. باید توجه داشت که فتح الله گولن در ترکیه به شخصیت افسانه ای تبدیل شده که حضور، نفوذ و سایه وی و جماعتش در محیط و فضای کلیه اماکن سیاسی، نظامی و امنیتی ترکیه سایه افکنده و وابستگی این جماعت و التزام آن به احکام اسلامی و سیاست های آن بطور واضح و شفاف مشخص نیست. در واقع این جریان به رغم تعدد و تنوع حوزه های فعالیتش، همچنان ناشناخته و مبهم به نظر می رسد و بسیاری از صاحب نظران چه در داخل و چه خارج از ترکیه، نسبت به مقاصد و نیات دراز مدت این جریان اظهار بی اطلاعی می کنند. به نحوی که هیچ کس از میزان قدرت مالی و تعداد طرفداران این جریان اطلاع درستی ندارد و معلوم نیست نفوذ گولن در دستگاه های کلیدی دولتی تا چه حد است و در صورت احراز قدرت بیشتر، چه خط مشی را پیش خواهد گرفت.
جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان المسلمين

جماعت اخوان¬المسلمين را مي¬توان مهم¬ترين جنبش اسلامي در جهان عرب طي قرن گذشته محسوب كرد. جنبشي كه حسن البنا در 1928 مصر پديد آورد، ايدئولوژي آن اسلام و در اصول سياسي و اجتماعي خواهان بازگشت به حكومت اسلامي در قرن هاي اوليه است. اين جماعت در زمان تأسيس و شكل‌گيري به عنوان جنبشي اسلام‌گرا در مقابل جريان‌هاي سكولار جهان عرب ظهور كرد. اساس و مبناي شكل‌گيري آن مبارزه با الغاي خلافت و جلوگيري از گسترش الگوي لائيك در جهان اسلام بود. در واقع، در شرايطي كه خلافت اسلامي در قالب امپراتوري عثماني در مركزيت جهان اسلام مضمحل شده بود و جريان‌هاي سكولار و ملي‌گراي عربي و تركي در حال رشد و عرض اندام بودند، حسن البنا با طرح دعوت اسلامي، جنبش جديدي را پايه‌گذاري كرد كه احياي مجدد خلافت در رأس امور و برنامه‌هاي سياسي آن قرار داشت و به همين دليل به كانوني براي جلب مسلمانان در داخل و خارج مصر تبديل شد. در حقيقت جنبش اخوان المسلمين را اصولاً بايد زائيده اوضاع سياسي و اجتماعي تاريخ معاصر مصر در پي رواج تفكر جدايي دين از سياست (سكولاريسم) در ميان روشنفكران و آهنگ احساسات ملي گرايانه براي اصلاح اين كشور در دوران اختناق بعد از انقلاب 1919 مصر بر ضد انگليس دانست. اهداف بنيان گذاران اين جنبش- به ويژه حسن البناء- از يك سو بر ايجاد تحول در اعتقادات اسلامي مسلمانان و بالاخص مصريان از حالتي ايستا و بي تحرك به سمت پويايي و حاكميت تعاليم شريعت بر زندگي اجتماعي و سياسي مصر و از سوي ديگر بر يگانگي مسلمانان در برابر استعمارگران غرب كه كشورهاي اسلامي را مورد تجاوز قرار داده بودند، دور مي زد. حسن البناء رهبر جنبش تلاش‌هاي خود را در سه مرحله «تبليغ»، «جذب و سازماندهي» و «مرحله عملي» آغاز نمود. اصولي كه حسن البناء بر آن اعتقاد داشت عبارت بودند از:1 ـ «اجتناب از جدال‌هاي مذهبي و فرقه‌اي» (از زماني كه جماعت تقريب بين مذاهب اسلامي تأسيس شد حسن البناء و ايت‌الله قمي در تأسيس آن سهيم بودند همكاري ميان اخوان‌المسلمين و شيعيان برقرار شد كه در نهايت به ديدار نوّاب صفوي در سال 1954م. از مصر منجر گرديد. حسن البناء در مراسم حج 1948 با ايت‌الله كاشاني ديدار كرد و ميان آنها تفاهم برقرار گرديد و برخي از دانشجويان شيعه كه در مصر تحصيل مي‌كردند به جنبش اخوان‌المسلمين پيوستند)؛ 2 ـ «سياست گام به گام»: در نگاه وي جنبش قبل از آن‌كه به هدف غايي خويش برسد، بايد اين مراحل را (تبليغ، بيان و تفسير؛ عمل و نتيجه‌گيري) را گام به گام طي نمايد؛ 3 ـ «استفاده از نيروهاي مختلف براي تحقق اهداف»؛ 4 ـ «برپايي حكومت اسلامي»: اخوان‌المسلمين حكومت را براي خود نمي‌خواهد، بلكه حامي كساني مي‌باشد كه بتوانند مسؤوليت حكومت را بر عهده بگيرند و قوانين قرآن را اجرا نمايند و اگر چنين فردي پيدا نشد، تشكيل حكومت يكي از برنامه‌هاي اخوان‌المسلمين خواهد بود؛ 5 ـ «مقاومت در برابر تجاوزگران». جنگ جهاني دوم و پيامدهاي مصر، روند تصاعدي نفوذ اخوان المسلمين را در مصر گسترش داد، تشكيلات اخوان المسلمين سازمان يافته‌تر و مواضع سياسي و ايدئولوژيك آنها منسجم‌تر گرديد. بعد از جنگ سازمان از وضع آشفتة حزب وفد استفاده نمود و خود را به عنوان سازمان انقلابي و مخالف نظام موجود معرفي كرد و پايگاه‌هاي توده‌اي حزب وفد را به سرعت تصرف كرد. بر اثر دسيسه‌ها و برخي اقدامات خودسرانه كه بعضي از افراد در سازمان عليه دولت انجام مي‌دادند، دولت در سال 1948م با سيزده مورد اتهام به سازمان در مورد فعاليت‌هاي تروريستي، توطئه عليه سرنگوني نظام سلطنتي مصر، جمع‌آوري مهمّات و... سازمان را منحل اعلام نمود و حسن البناء در توطئه‌اي سازمان يافته در فوريه 1949م ترور گرديد. اخوان‌المسلمين با توجه به رسالت فراكشوري خود كه به ويژه در مقابله با جهت گيري رو به گسترش ملي‌گرايي سكولار خلاصه مي شد؛ در مصر محدود نماند و به كشورهاي مختلف جهان عرب سرايت كرد و به تدريج در ساير كشورهاي عربي شكل گرفته و گسترش پيدا كرد. در اين زمينه دو مرحله را مي‌توان مشخص كرد. مرحله اول، رشد فزاينده توجه و تمايل به دنياي اسلام و به ويژه معضلات سياسي آن و درگيري مستمر با اين مشكلات؛ مرحله‌اي كه قبل از سال 1937 آغاز شده بود. مرحله دوم تاسيس شعب گوناگون اخوان‌المسلمين در خارج از مصر بود، به نحوي كه اين جنبش در حال حاضر در بسياري از كشورها بويژه در خاورميانه و شمال آفريقا، شاخه هاي اين جنبش فعال مي باشد.
گروه طالبان

گروه طالبان

طالبان به عنوان يكي از پديده‌هاي تاريخ معاصر افغانستان، در پي رقابت قدرت‌هاي بزرگ و پس از اشغال افغانستان توسط شوروي، در سال 1373 حكومت را در افغانستان به دست گرفت و با آموزش و حمايت‌هاي بي‌دريغ كشورهاي منطقه نظير پاكستان و عربستان سعودي تا سال 1380 در قدرت باقي ماندند. پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 7 دي 1357، مبارزان افغان به مبارزه عليه اشغالگران شوروي پرداختند و سرانجام نيروهاي ارتش سرخ در بهمن 1367 خاك افغانستان را ترك كردند. با خروج ارتش سرخ از افغانستان، ايالات متحده به قرارداد ژنو وفادار نماند و از مجاهدان افغاني به دليل رقابت و خصومت با شوروي حمايت كرد. بدين ترتيب افغانستان به ميدان رقابت قدرت‌هاي بزرگ در جنگ سرد تبديل شد. با پايان جنگ سرد و خروج شوروي از افغانستان و در پي تغييرات داخلي در پاكستان، اين كشور اقدام به تأسيس هزاران مدرسه ديني با گرايش سلفي ديوبندي كرد كه با حمايت كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به ويژه عربستان همراه بود. نقش پاكستان در ايجاد، پرورش و حمايت از گروه افراطي طالبان كاملاً آشكار است. منافع ملي پاكستان در افغانستان نيز توسط گروه‌هاي دست‌نشانده پشتون كه در مناطق شمال غربي پاكستان و در مرز با افغانستان زندگي مي‌كنند، تأمين مي‌شود. زماني كه احزابي مثل حزب اسلامي حكمتيار ديگر نتوانستند خواسته‌ها و منافع پاكستان را تأمين كنند، گروه‌هايي از جنگجويان مناطق قبايلي پاكستان به رهبري بيت‌الله محسود در وزيرستان جنوبي متحد شدند و جنبش طالبان پاكستان را در دسامبر 2006 پايه‌گذاري كردند . به نظر مي‌رسد در تحليل شكل‌گيري طالبان بايد مؤلفه‌هايي مانند شكنندگي اجتماعي، سنت‌هاي پايدار و انعطاف‌ناپذير مذهبي، فقر فرهنگي و اقتصادي، تعصب قبيله‌اي و سلحشوري عشيره‌اي، سخت‌گيري اخلاقي، ساخت كشمكش‌پرور قومي، ملي و مذهبي و نيز دخالت بازيگران خارجي كه مقاصد، منافع‌، ديدگاه‌ها، اولويت‌ها و نگراني‌هاي نامتقارن، متفاوت و متعارض دارند، مورد توجه قرار گيرد. ايدئولوژي طالبان عقايد افراطي مذهبي دارند و به ديوبنديه كه به آموزه‌هاي وهابي نزديك مي‌باشد، وابسته‌اند. اين جنبش افراطي تاكنون توضيحات مشخص و واضحي درباره آرمان‌هاي خود نداده است؛ هر چند كه اعتقاد خود در تشكيل امارت اسلامي را به صورت آشكار اعلام مي كند. احمد رشيد در اين باره مي‌گويد: «شناخت پديده طالبان به دليل تعدد گروه‌هاي وابسته به آنها در مناطق قبايلي و آزاد پاكستان، ساختار سياسي، رهبري‌ و فرايند تصميم‌گيري، دشوار به نظر مي‌رسد. با اينكه در دين اسلام آيات و احاديث محكمي وجود دارد كه كشتن انساني بي‌گناه را به مثابه قتل همۀ انسان‌ها دانسته‌اند، اما حاميان و رهبران طالبانيسم ادعا مي‌كنند در راستاي اجراي دقيق قوانين و سنت اسلام و تشكيل خلافت و حكومت اسلامي به اين اقدامات دست مي‌زنند و پيروان خود را مقيد و ملزم به اطاعت از دستورهاي دين اسلام مي‌كنند». بنابراين مهم‌ترين اصل در انديشه سياسي گروه‌هاي بنيادگراي افراطي از جمله طالبان، احياي امارت اسلامي است. در حال حاضر، طالبان پاكستان كه به نوعي از اعقاب فكري جمعيت علماي هند به شمار مي‌رود، طرح احياي امارت اسلامي را در پاكستان دنبال مي‌كند. در تئوري خلافت و امارتِ مطلوب طالبان، مردم و احزاب جايگاهي ندارند. تعدادي از سران قبايل و نخبگان ديني با عنوان اهل حل و عقد گرد هم مي‌آيند و فردي را براي اين پست نامزد مي‌كنند؛ آن‌گاه تمام اختيارات كشور به شخص خليفه يا اميرالمؤمنين منتقل مي‌شود. مخالفت با مفاسد فرهنگ و تمدن غربي يكي از شعارهاي اساسي تمام گروه‌هاي اسلامي است؛ اما آنچه بنيادگرايي افراطي از نوع طالبان را از ساير گروه‌هاي اسلامي جدا مي‌سازد، نفي مطلق مدنيت غربي است. گروه‌هاي اسلامي ديگر نظير اخواني‌ها نقادانه به تمدن غربي مي‌نگرند و ضمن رد جنبه‌هاي منفي، از جنبه‌هاي مثبت آن استقبال مي‌كنند؛ اما طالبان و مكتب‌هاي ديوبندي و وهابي با هر نوع دستاورد تمدن غربي مخالفت مي‌كنند. برخورد غيرنقادانه در پذيرش يا نفي ‌فرهنگ غربي، مشكلات بي‌شماري به همراه دارد. مخالفت تعصب‌آميز طالبان با تلويزيون، وسايل تصويربرداري، لباس فرنگي، سينما و امثال آن نشانۀ آشكار روحيه ستيزه‌جويي آنان با مظاهر تمدن غربي است. طالبان تلويزيون و سينما را ابزاري شيطاني مي‌داند. مولانا فضل‌الله، رهبر طالبان پاكستان، نيز تلويزيون را ابزار لهو و لعب كه مشروعيتي در دين ندارد، دانسته است. گروه اجراي مقررات اسلامي يا تنفيذ الشريعه كه بر دره سوات مسلط شده‌اند، تحصيل را براي دختران در اين منطقه ممنوع كرده‌اند. به دستور مولانا فضل‌الله، بيش از 170 مدرسه و ساختمان دولتي در اين منطقه تخريب شده‌اند. در اعلاميه‌اي كه در 2 بهمن 1387 در روزنامه محلي دي نيوز پاكستان منتشر شد، طالبان پاكستان به طور كامل حضور دختران را در مدارس منطقه دره سوات ممنوع اعلام كرد. به اين ترتيب، بيش از 400 مدرسه خصوصي دخترانه بسته شد. دست‌كم 10 مدرسه دخترانه كه پس از 26 دي 1387 هم‌زمان با اتمام ضرب‌العجل اعلام‌شدۀ طالبان فعال بودند، در شهر مينگورا منفجر شدند و بيش از 170 مدرسه و ساختمان‌ دولتي مورد حمله قرار گرفتند. از پيچيدگي‌هاي اساسي بينش طالبان، روح تعبدگرايي و قداست‌بخشي به دستاوردهاي كلامي و فقهي پيشينيان است. بنيادگرايي افراطي دوران صدر و ميانه اسلام را دوره طلايي و مصون از هر نوع خطا تلقي و درباره تفاسير و تأويل‌هاي ديني اين دوره اعتقادي جزم‌گرايانه دارد. اجتهاد و انبساط تازه در اين مكتب جايگاهي ندارد و مردم عموماً موظف به پيروي مقلدانه از كلمات و گفتار علماي سلف هستند. برداشت صرفاً تقليدگرايانه آنها از دين سبب بدبيني و حتي دشمني آنان با الگوهاي زندگي رايج در دنياي معاصر جهان اسلام شده است. تنها الگوي مطلوب نزد بنيادگرايان افراطي، الگوي زندگي جوامع روستايي قرون اوليه اسلامي است. رفتار خشك و متحجرانه آنان با زنان و نوع نگرش‌شان به نقش اجتماعي و تربيتي زن در جامعه، ريشه در همين روح سلفي‌گري آنها دارد كه با ضروريات زندگي كنوني كاملاً بيگانه است. هم‌چنين تفسير آنان از مفاهيمي مانند توحيد و شرك، كه اساس انديشه كلامي بنيادگرايي افراطي را تشكيل مي‌دهد، در مغايرت آشكار با تفاسير رايج آن مفاهيم نزد ساير مكاتب اسلامي است.
رژيم صهيونيستي

رژيم صهيونيستي

شاباك يا به صورت مخفف شين بت يا شين بث، سرويس ضد اطلاعات و امنيت داخلي اسراييل است. شين بت خلاصه كلمه ‹‹خدمت به امنيت›› است. ايسر هرئيل از زمان شكل‌گيري اين سازمان تا سال 1952م. رئيس آن بود. نامبرده بعدها به رياست موساد هم رسيد. اين سازمان مسئول جمع آوري اطلاعات درباره سازمانهاي اطلاعاتي خارجي مربوط به دول دوست و دشمن و فعاليتهاي آنها و تأمين امنيت مقامات و تأسيسات اسراييلي، تحقيق درباره خرابكاري عليه دشمنان داخلي و خارجي، از جمله خرابكاري و تروريسم در اسراييل و خارج است.
وهابیت

وهابیت

وهابیت مسلکی است که در سال ۱۱۴۳ هجری قمری در شبه جزیره ی عرب بوجود آمده است و در بسیاری از اصول عقاید و احکام شرعی با مذاهب دیگر تفاوت دارد. پیروان این مسلک را «وهابی» گویند.
اكراد

اكراد

قوم كرد نژادي با سابقه اند ، اما خاستگاه اين قوم دقيقا روشن نيست و صاحبنظران در باره ي منشاء و خاستگاه آنان اختلاف جدي دارند . در مورد نژاد آنان نيز بحث و گفتگو وجود دارد ، عده اي نژاد آنان را توراني و سامي مي خوانند ، گروهي آنان را از نژاد آريايي و ايراني اصيل مي دانند . شماري از عوامل سياسي و تاريخي اين قوم را متفرقه و پراكنده ساخته كه هم اكنون در چند كشور كه مهمترين آن ايران ، تركيه و عراق است زندگي مي كنند .
شیعیان علوی

شیعیان علوی

علویان از اقلیت های مهم و موثر در جامعه ترکیه محسوب می شوند که حدود 20 درصد از جمعیت 78 میلیونی ترکیه را تشکیل می دهند. آنها در دوره امپراتوری عثمانی مورد سوظن شدید بودند و امنیت هویتشان به خطر افتاد و آسیب جدی دیدند اما دوره جمهوریت و آتاتورک را که حاکمیت بر مبنای سکولاریسم شکل گرفت؛ فرصتی برای بازنمایی هویتی یافته و با همراهی با حاکمیت از فضای تنش خارج شدند. هر چند که این اقلیت هیچ وقت نتوانست با هویت مکتبی خویش سهم سیاسی و فرهنگی در ترکیه کسب نماید. هویت سیاسی آنها بر مبنای مقتضات زمان، مکان و عوامل موثر بر آن، جلوه های متفاوتی داشته و از ملی گرایی تا چپگرایی سیالیت یافته است تا اینکه در یک دهه اخیر به شدت در تکاپوی هویت طلبی سیاسی خود هستند
New node

New node

انقلاب بحرین

انقلاب بحرین

تاریخ بحرین در چند دهه گذشته همواره مواجه با اعتراضات مداوم مردم علیه رفتار تبعیض آمیز و تمامیت خواه رژیم سلطنتی آل خلیفه بوده است؛ به نحوی که این کشور کمتر روی آرامش و ثبات سیاسی به خود دیده است. انقلاب 14 فوریه 2011 میلادی مردم بحرین هر چند سه روز پس از سقوط حسنی مبارک در مصر و همراه با موج خیزش‌های مسلمانان علیه رژیم‌های دیکتاتوری آغاز شد اما با نگاهی دقیق‌تر ریشه های این انقلاب مردمی را حداقل باید از دهه 1970 میلادی و نوع رفتار خاندان حاکم بر این کشور با مردم مورد مطالعه قرار داد.
New node

New node

روز جهانی قدس

روز جهانی قدس

undefined
تحولات ترکیه

تحولات ترکیه

undefined
آزادسازی موصل

آزادسازی موصل

آزادسازی موصل یا نبرد بازپس گیری موصل از اشغال گروه تروریستی داعش، عملیات نظامی منظم و کلاسیکی است که از روز دوشنبه ۱۷ اکتبر ۲۰۱۶ به فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق برای پس گرفتن موصل از سیطره داعش آغاز شد. موصل مرکز استان نینوا و دومین شهر بزرگ عراق در تابستان ۲۰۱۴ به اشغال گروه داعش درآمد و از آن زمان ابوبکر بغدادی، خلافت خودخوانده خود را در این هشر استقرار نمود. عملیات آزادسازی موصل از نوع جنگ‌های شهری منظم به شمار می‌رود.
آزادسازی حلب

آزادسازی حلب

پس از آن که دیدبان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن؛ اوایل هفته جاری اعلام کرد که 60 درصد از مناطق شرقی حلب توسط ارتش سوریه از اشغال گروه‌های تروریستی آزاد شده است، حال منابع خبری امروز اعلام کرده‌اند؛ با پیشروی سریع و برق‌ آسای ارتش سوریه طی چند روز گذشته، مناطق تحت کنترل دولت سوریه در شرق حلب، به میزان 80 درصد رسیده است.
New node

New node

نقض حقوق بشر در یمن

نقض حقوق بشر در یمن

پرونده ای در مورد نقض حقوق بشر در یمن
alwaght.net
پرونده
.

آسمان باز فرودگاه صنعا؛ پرواز بر باند پیروزی

چهارشنبه 28 ارديبهشت 1401
آسمان باز فرودگاه صنعا؛ پرواز بر باند پیروزی
 عربستان سعودی که به بهانه های مختلف مانع ازسرگیری پروازها از فرودگاه صنعا می شد در نهایت مقابل فشارهای انصارالله و سازمان ملل عقب نشینی کرد و اولین پرواز این فرودگاه پس از شش سال وقفه انجام شد تا راه برای ارسال کمکهای بشردوساته برای میلیونها یمنی هموار شود

الوقت- عربستان سعودی و متحدانش  8 سال پیش جنگ ظالمانه علیه ملت یمن را شروع کردند تا به ادعای خودشان در مدت دو هفته با شکست جنبش انصارالله یمن، دولت مطیع خود را در این کشور روی کار بیاورند اما اکنون ورق برگشته و ائتلاف سعودی نه تنها هیچ دستاوردی نداشته بلکه با شکست‌های پی در پی، در مقابل یمنی ها به زانو درآمده است.

عربستان علاوه بر شکست در جبهه های نبرد، در عرصه های دیگری هم بازی را به انصارالله باخته و مجبور شده به خواسته های این جنبش تن دهد. اگر چه رهبران انصارالله در سالهای اخیر تلاش زیادی کردند تا بتوانند فرودگاه صنعا را که پروازها به آن از سوی ائتلاف سعودی ممنوع شده بود را ازسربگیرند اما مقامات سعودی در این مسیر سنگ اندازی کرده و به تعهداتشان عمل نکردند. در توافق آتش بس اخیر که بین انصارالله و سعودیها با میانجیگری سازمان ملل انجام شد، بحث بازگشایی فرودگاه صنعا یکی از محورهای اصلی توافق بود که با وجود پافشاری عربستان به ادامه ممنوعیت های پرواز اما در نهایت روز دوشنبه 26 اردیبهشت اولین پرواز این فرودگاه پس از شش سال وقفه انجام شد.

اولین هواپیما با 127 بیمار عازم فرودگاه الملكة علياء، در اردن شد. قرار است بر اساس توافق آتش ‌بس میان یمن وعربستان، فرودگاه بین‌ المللی صنعا برای ورود وخروج بیماران وحمل  و نقل مواد غذایی و بهداشتی باز باشد.

توافق آتش ‌بس دو ماهه میان ائتلاف متجاوز سعودی و دولت صنعا از ابتدای ماه آوریل سال جاری میلادی آغاز شد و مهمترین مفاد آن ورود 18 کشتی حامل سوخت به بنادر الحدیده و انجام دو پرواز از فرودگاه صنعا و بالعکس بود، اما با این وجود هیچ پیشرفتی در این روند حاصل نشده و ائتلاف متجاوز علاوه بر عدم پایبندی به توافق آتش ‌بس، با تجاوزات خود علیه غیرنظامیان یمنی دائما این توافق را نقض کرده است. در همین زمینه انصارالله ائتلاف متجاوز سعودی را مقصر دانسته و بعد از مانع ‌تراشی این ائتلاف در بازگشایی فرودگاه صنعا، سازمان ملل را به هم ‌دستی با متجاوزان متهم کرده بود. بالاخره موج فشارهای سازمان ملل و انصارالله جواب داد و عربستان را به ادامه فعالیت فرودگاه صنعا واداشت.

کارشکنی های سعودی در بازگشایی این فرودگاه هزینه های جبران ناپذیری را به یمنی ها تحمیل کرده است و آنگونه که مقامات یمنی اعلام کرده اند ممنوعیت اعمال شده بر فرودگاه صنعا، به مرگ روزانه 20 تا 30 بیمار یمنی منجر می ‌شده است و تا سال 2021، حدود 100 هزار بیمار یمنی به سبب اینکه نتوانستند برای درمان بیماری خود به خارج از یمن سفر کنند، جان خود را از دست دادند.

وزارت بهداشت یمن چند هفته پیش برای اینکه جامعه جهانی را به باز کردن فرودگاه صنعا مجاب کند، در سخنانی گفته بود که بیش از 320 هزار بیمار یمنی برای درمان، نیازمند سفر به خارج هستند، چرا که محاصره و تعطیلی فرودگاه صنعا موجب جان باختن بیش از 28 هزار بیمار سرطانی به دلیل نبود تجهیزات مورد نیاز پزشکی خواهد شد. در طول جنگ هزاران یمنی به دلیل کمبود دارو و خدمات پزشکی جان خود را از دست دادند و همین مسئله واکنش تند سازمان های حقوق بشری را در پی داشت که عربستان سعودی و متحدانش را عامل بروز فاجعه انسانی در یمن می دانستند.

عربستان سعودی تلاش می کرد با ادامه ممنوعیت پروازها در صنعا و عدم ارسال کمکهای پزشکی و انسانی به یمنیها، انصارالله را تحت فشار قرار دهد تا برای نجات مردم امتیازاتی را به سعودی واگذار کند اما یمنی ها رنج جنگ 8 ساله را به جان خریدند اما حاضر نشدند به متجاوزان باج بدهند و در نهایت سعودیها که نتوانستند به هدفشان برسند، ناگزیر به خواسته انصارالله تن دادند.

یکی از بهانه‌های سعودی برای کارشکنی در انجام پروازها در فرودگاه صنعا اختلاف بر سر گذرنامه‌ مسافران یمنی بود و متحدان عربستان گذرنامه‌ های صادر شده در صنعا را قبول نداشتند تا اینکه در هفته جاری مجبور به پذیرش این موضوع شدند.

 

ابعاد اهمیت فرودگاه صنعاء

اینکه چرا عربستان در شش سال گذشته اجازه فعالیت فرودگاه صنعا را نمی داد، بیانگر اهمیت این ماجرا است.

فرودگاه بین المللی صنعا به دلیل محاصره هوایی عربستان و ائتلاف متجاوز به یمن از سال ۲۰۱۶ تاکنون بسته بود. این فرودگاه یکی از راه‌های ارسال کمک ‌های غذایی و دارویی به یمن بود که ائتلاف عربی هدف محاصره خود قرار داد. با توجه به اینکه یمن از 8 سال پیش تحت محاصره دریایی و زمینی از سوی ائتلاف عربی قرار دارد و نیروهای انصارالله به جنوب یمن، که در دست مزدوران اماراتی و سعودی است دسترسی ندارند، عملا مسیر دریایی برای رساندن کمکها و ارتباط با جهان خارج قطع شده است. بنابراین، فرودگاه صنعا در شرایط کنونی تنها مسیر ارسال کمکهای بشردوستانه و خدمات درمانی است که از سوی ائتلاف کنترل نمی‌شود.  بندر الحدیده هم که به آبهای بین المللی راه دارد، به خاطر سنگ اندازی های عربستان در عمل به تعهداتش،  کمکرسانی به این استان توسط سازمان ملل هم امکان پذیر نیست.

از سوی دیگر، با بازگشایی فرودگاه صنعا، پرونده تبادل اسرا بین انصارالله و ائتلاف سعودی هم سریعتر انجام می‌شود که به دلیل نبود پروازها، این موضوع به کندی انجام می‌گرفت. همچنین، با ازسرگیری پروازهای تجاری به صنعا، محموله های غذایی نیز با سرعت بیشتری به مردم یمن ارسال می شود که سالهاست با بحران گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند.

افزایش امکان سفرهای سیاسی و دیپلماتیک دولت صنعا برای تقویت ارتباطات بین‌المللی با دیگر کشورها و حتی کسب همدردی و کمک‌های بیشتر بین‌المللی از دیگر مزایای مهم بازگشایی فرودگاه بوده است که ائتلاف متجاوز به شدت نسبت به این موضوع هراس دارد. در واقع در طول سالهای پس از جنگ تحمیلی برملت یمن، تلاش برای انزوای سیاسی هم راستای با محاصره اقتصادی بی‌وقفه دنبال شده است.

 

ناوگان هوایی یمن پیش از جنگ 

پیش از جنگ یمن، این کشور دهها هواپیمای مسافربری از حمله ایرباس، بوئینگ در اختیار داشت که به کشورهای آفریقایی، خاورمیانه و آسیا و اروپا سفر می کردند که 90 درصد آنها از فرودگاه صنعا انجام می شد. با شروع جنگ یمن و حملات متعدد جنگنده های سعودی به این فرودگاه، خسارات زیادی به آن وارد شد و فعالیتهای فرودگاه صنعا هم کاهش یافت و در سالهای اخیر تنها هواپیماهای سازمان ملل آن هم به ندرت اجازه پرواز به فرودگاه صنعا را داشتند. 
در مارس 2015، زمانی که جنگ شروع شد یمن مجبور شد همه عملیات پروازی خود را تا اطلاع ثانوی به حالت تعلیق درآورد، هم به دلیل درگیری نظامی که فرودگاه بین‌ المللی صنعا را هدف حملات هوایی قرار داده بود و هم به دلیل محدودیت‌ هایی که بر روی حریم هوایی یمن وجود داشت. 
در آگوست 2015، یمن پروازهای خود را به فرودگاه عدن بازگرداند که اولین پرواز از عربستان سعودی آغاز شد. محاصره هوایی یمن در فوریه 2016 برقرار شد و در نوامبر 2017 زمانی که اولین پرواز تجاری در فرودگاه بین‌المللی عدن به زمین نشست، برداشته شد. در نوامبر 2018 یمن اعلام کرد که به دنبال از سرگیری پروازها از فرودگاه بین المللی عدن به دبی، ابوظبی، مسقط است اما عربستان سعودی اجازه چنین پروازهایی را نداد و هیچگونه پروازی از مقصد خطوط هوایی یمن به قاهره، عمان، جده، خارتوم و بمبئی صورت نگرفت. در می 2020، در طول همه‌گیری ویروس کرونا در یمن، این کشور پروازهایی به کشورهای مصر، اردن و هند انجام داد و شرکت ایرلاین 1.15 میلیون دلار غرامت دریافت کرد.
یمنی ها در طول جنگ مشکلات عدیده ای در مسیرهای هوایی داشتند. کاپیتان احمد مسعود الوانی، رئیس هواپیمایی یمن سه سال پیش درباره مشکلات این شرکت در دوران جنگ گفته بود:«جنگ در برخی مواقع پرواز از این کشور را برای خطوط هوایی داخل کشور غیرممکن می کند». الوانی گفته بود:« در حال حاضر، شرکت هوایی یمن پنج فروند هواپیما در فهرست موجودی خود دارد، اما دو فروند از ایرباس A310 نسل قدیم هستند که نگهداری آنها به دلیل قطعات یدکی و غیره دشوار است، بنابراین آنها زمین گیر هستند. یکی در عدن پارک شده است، دیگری در قاهره، ما باید آنها را در سال جاری حذف کنیم. سه هواپیما هم عملیاتی A320 هستند». الوانی تاکید کرد:«قابل توجه است که با توجه به حملات وحشیانه در چهار سال گذشته، هیچ یک از ناوگان این شرکت هواپیمایی در اثر عملیات نظامی آسیب ندیده است. این تا حدودی به این دلیل است که این شرکت به جای نگه داشتن هواپیما در یمن، پایگاه های اصلی خود را به قاهره و امان منتقل کرده است». 
این مقام یمنی همچنین گفته بود:«هیچ شرکت هواپیمایی دیگری حاضر به پذیرش خطر پرواز به یمن در طول درگیری نبوده است. این به این معنی است که کارکنان شرکت حمل و نقل، سنگینی مسئولیت را در حفظ پیوندهای باز با دنیای خارج احساس کرده اند». الوانی گفته بود:« تداوم درگیری، تجدید ناوگان را برای شرکت هواپیمایی دشوار می کند. ما با ایرباس توافق داریم، اما با این جنگ نمی توانیم خود را متعهد به ادامه آن کنیم. ما نمی توانیم هواپیماهای جدید را تامین مالی کنیم. در عوض، شرکت هواپیمایی یمن به دنبال بازار هواپیماهای مستعمل است و قصد دارد یک ایرباس A320 دیگر را خریداری کند. حفظ ناوگان موجود حتی دشوارتر خواهد بود اگر این شرکت با شرکت هواپیمایی آلمانی، لوفت هانزا، قراردادی برای قطعات یدکی نداشته باشد». 

 

تلاشهای انصارالله از استکهلم تا عمان

اینکه فرودگاه صنعا در حال حاضر برای انتقال بیماران به خارج از یمن بازگشایی شده است، نتیجه تلاش‌های مکرر رهبران انصارالله بوده است که در سالهای اخیر همه توان خود را به کار بستند تا بتوانند این مشکل را حل کنند.

 بحث بازگشایی فرودگاه صنعا همواره یکی از خواسته های یمنی ها در مذاکرات صلح با سعودیها بود. بعد از سلسه نشست‌هایی بین خالد بن سلمان، جانشین وزیر دفاع عربستان سعودی و انصارالله در عمان، توافق شد که از ابتدای ماه مبارک رمضان، آتش بس دو ماهه قابل تمدید برقرار شود که بازگشایی فرودگاه صنعا و  پهلوگیری کشتی ‌‌ها در بندر الحدیده از جمله مفاد این توافق بود. به رغم توافقات انجام شده، اما سعودیها تمایلی به از سرگیری فعالیتهای فرودگاه نداشتند، اقدامی که حتی سازمان ملل نیز به آن اعتراض کرد.

مسئله از سرگیری پروازها از فرودگاه صنعا از همان ابتدای جنگ به عنوان درخواست اصلی دولت صنعا مطرح بوده است، به طوری که در مذاكرات استکهلم سوئد در دسامبر ۲۰۱۸ نیز این بحث از موضوعات اصلی بود. هیأت دولت مستعفی یمن در جریان مذاکرات سوئد برای صدور مجوز جهت بازگشایی فرودگاه بین المللی صنعا این پیش شرط را مطرح کرده بود که تمامی پروازها از و به فرودگاه صنعاء مورد بازرسی و تفتیش قرار گیرند؛ شرطی که با مخالفت صریح و قاطع انصارالله مواجه شد. محمد عبدالسلام که رئیس هیأت ملی یمن در مذاکرات سوئد را برعهده داشت در سخنانی درباره مفاد توافقات انجام شده در میز مذاکرات بر سر فرودگاه صنعا گفته بود:«پیشنهاد کردیم که هواپیماهای غیرنظامی پیش از عزیمت به فرودگاه صنعا به اردن و مصر بروند». وی با اشاره به این موضوع که درخواست انتقال فرودگاه صنعا به عدن ظالمانه است و مشکلی را حل نمی کند، گفته بود:«ما خواستار نظارت سازمان ملل بر واردات بودیم ولی طرف مقابل مخالفت کرد».

پس از آن مارتین گریفیتث، نماینده سابق سازمان ملل هر کاری کرد که این موضوع حل و فصل شود، موفق نشد. گریفیتث پس از مذاکرات صلح در واکنش به بدعهدی سعودیها گفته بود که ادامه تعطیلی فرودگاه صنعا و محدودیت‌های واردات سوخت از طریق بندر الحدیده غیر قابل قبول است و باید راه حلی برای این مسئله پیدا شود.

بسته بودن فرودگاه صنعا به روی بیمارانی که قصد مداوا در خارج از یمن را دارند، موجب شد تا در سال‌ های گذشته بسیاری از آنها از راه زمینی و گاهی با پای پیاده راهی عدن شوند تا از آنجا به خارج از یمن بروند که این مسیر گاهی ۲۴ ساعت به طول می‌انجامید و برخی در همین مسیر جان خود را از دست داده ‌اند. بنابر اعلام کمیته عالی پزشکی یمن، 30 هزار بیمار که همگی در شرایط وخیم جسمی به سر می ‌برند، نیاز فوری به درمان دارند و در لیست انتظار به سر می ‌برند تا شانسی برای زندگی بیابند.

رهبران انصارالله بارها هشدار داده اند که ادامه بسته ماندن فرودگاه صنعا و اجازه ندادن به پروازهای مورد توافق در آتش ‌بس بشردوستانه و ممانعت از حرکت کشتی ‌ها، بیانگر ناسازگاری آشکار و عدم جدیت ائتلاف سعودی در برقراری صلح است و نشان می دهد که ادامه پروازها از صنعا تا چه اندازه برای انصارالله در اولویت قرار دارد.

حملات موشکی و پهپادی انصارالله و ارتش یمن به فرودگاه های عربستان در سالهای گذشته نیز در واکنش به سنگ اندازی سعودی ها در بازگشایی فرودگاه صنعا انجام شد، زیرا بر این باور بودند که اگر قرار نیست پروازی از صنعا صورت نگیرد، فرودگاه‌های جده و ریاض هم نباید فعال باشند. حتی برخی مقامات نظامی یمن، حمله موشکی به فرودگاه ریاض و ابوظبی را تنها راه برای وادار کردن عربستان و امارات به بازگشایی فرودگاه صنعا می دانستند و خواهان پیگیری این موضوع بودند.

مهدی المشاط رئیس شورای عالی سیاسی یمن ماه گذشته (فروردین 1401) در دیدار خود با هانس گروندبرگ فرستاده ویژه سازمان ملل در یمن که به صنعا سفر کرده بود گفت که انصارالله بر ضرورت همکاری فرستاده ویژه سازمان ملل و تیم وی در مسیر درست به منظور موفقیت تلاش‌ های مورد توافق بر اساس آتش‌ بس تاکید می ‌کند. المشاط ضمن تاکید بر اولویت بودن بازگشایی فرودگاه صنعا و بنادر الحدیده و رفع محاصره گفته بود که کشورهای متجاوز باید به تعهدات خود در خصوص ابعاد انسانی آتش‌ بس پایبند باشند.

مطهر الدرویش، رئیس کمیته عالی پزشکی یمن نیز ماه گذشته در واکنش به کارشکنی سعودیها در بازگشایی فرودگاه صنعا، اعلام کرد که عدم اجرای بخش بشردوستانه مفاد آتش بس از سوی کشورهای متجاوز باعث شد بیماران در وضعیت روحی و روانی بسیار بدی قرار گیرند. او تاکید کرد که انصراف ائتلاف متجاوز از اعطای مجوزهای عملیاتی برای پروازهای یمن از فرودگاه صنعا رویارویی با سازمان ملل و جامعه بین ‌المللی است، به ویژه ائتلاف متجاوز با ادامه توقیف کشتی های گازوئیل که برای فعالیت بیمارستان ‌ها و مراکز بهداشتی ضروری هستند به تشدید بحران وضعیت سلامت در یمن ادامه می ‌دهد.

 

کارشکنی سعودی‌ها برای بازگشایی فرودگاه صنعا

هر چند در مذاکرات یمنی ها با دولت مستعفی، مسئله فرودگاه صنعا بارها مورد بحث قرار گرفته بود اما در عمل اقدامی برای از سرگیری فعالیتهای این فرودگاه انجام نشد و سعودیها به بهانه های مختلف از عمل به تعهداتشان سرباز زدند.

عربستان در طول جنگ حتی به هواپیماهایی که حامل کمکهای انساندوستانه بودند هم اجازه پرواز نمی‌داد و همه تحرکات پروازی در یمن را زیر نظر گرفته بود. همچنانکه چند سال پیش عربستان با تغییر دادن اجباری مسیر پرواز یک هواپیمای وابسته به صلیب سرخ که از صنعا عازم جیبوتی بود، این هواپیما را مجبور کرد در فرودگاه جازان در جنوب عربستان فرود بیاید. عربستان مدعی بود که ممکن است در پروازهای بشردوستانه به صنعا هم کمکهای نظامی ارسال شود.

مقامات سعودی که هدایتگر سیاستهای دولت عبد ربه منصور هادی، رئیس جمهور فراری یمن بودند، شروط دیگری را برای این موضوع مطرح کرده بودند. سعودی‌ها مدعی بودند که در صورت بازگشایی فرودگاه صنعا، هیچ پرواز مستقیمی نباید بین صنعا و تهران انجام شود، شرطی که برخی تحلیلگران آن را تلاشی برای مانع‌تراشی در رسیدن به نتیجه مطلوب می‌دانند.

مقامات سعودی در 8 سال گذشته همواره ادعا کرده اند که ایران تسلیحات خود را به انصارالله ارسال می کند تا از آنها علیه ائتلاف عربی استفاده کند. سعودیها حتی شروع جنگ علیه یمن را هم برای مقابله با نفوذ ایران در این کشور عنوان کرده بودند و انصارالله را گروه تحت حمایت تهران معرفی کرده اند که قصد دارد دست عربستان را از خاک یمن کوتاه کند. عربستانی ها ادعا دارند که اگر پروازهای تهران و صنعا از سرگرفته شود، ایران می تواند راحت تر تسلیحات خود را به یمن ارسال کند.

جب توجه آنکه این ادعاها، که در آغاز جنگ بهانه‌ای برای شروع تجاوز غیرقانونی و در راستای تلاش برای مشروعیت بخشی بین‌المللی به تجاوز صورت می‌گرفت، حتی سالها پس از زمینگیر کردن پروازها از این فرودگاه نیز ادامه داشته است آنهم در شرایطی که علی رغم محاصره شدید دریایی، زمینی و هوایی توان نظامی صنعا برای حمله به عمق راهبردی عربستان بسیار بیشتر از قبل شده است. موضوعی که اعتبار قاچاق سلاح را تا حد زیادی بی‌اعتبار و موفقیت انصارالله در بومی سازی تسلیحات قدرتمند دفاعی در حوزه موشکی  پهبادی را به متجاوزان تحمیل کرده است.  

به رغم تلاشهای گسترده انصارالله برای بازگشایی فرودگاه صنعا اما دولت مستعفی به توافقات استکهلم پایبند نماند و توافقات فقط روی کاغذ نوشته شد. عربستان سعودی اجازه چنین اقدامی را نداد و این فرودگاه که بخشهای زیادی از آن توسط جنگنده های ائتلاف سعودی بمباران شده بود، برای مدت شش سال از فعالیتهای خود باز ماند.

فعالیت فرودگاه صنعا آنچنان برای انصارالله حیاتی بود که محمد عبدالسلام پس از مذاکرات سوئد، در واکنش به بدعهدی سعودیها بستن فرودگاه صنعا را جنایت جنگی توجیه ‌ناپذیر توصیف کرده بود که باید هر چه زودتر بازگشایی شود.

بازگشایی فرودگاه می توانست از افزایش تعداد کشته های یمنی ها جلوگیری کند اما کارشکنی عربستان سبب شد تا در شش سال گذشته، هزاران نفر بر اثر نرسیدن کمکهای دارویی و غذایی جان خود را از دست بدهند. بنابراین، اقدام سعودیها در بستن فرودگاه صنعا در حکم نسل کشی بود که فجایع آن حتی از ارتکاب جنایات این رژیم در بمباران مناطق غیرنظامی بیشتر بود. بنابر گفته مقامات وزارت بهداشت یمن روزانه ۲۰ تا ۳۰ بیمار یمنی به دلیل بسته ماندن فرودگاه صنعا جان خود را از دست می دهند.

سعودیها همواره بازگشایی فرودگاه را به مسائل دیگری مرتبط کرده بودند تا امتیازاتی را از انصارالله در جبهه های نبرد بگیرند. در همین راستا، در بیانیه ای که خرداد ماه 1400 پس از نشست مشترک آمریکایی، سعودی و اروپایی در خصوص یمن صادر شد، اعلام شد که ائتلاف سعودی حاضر است بدون قید و شرط محاصره فرودگاه صنعا و بندر الحدیده را بردارد اما در ازای آن، عملیات مأرب نیز متوقف شود. انصارالله سال گذشته طی عملیات بزرگی که شروع کردند با شکست مزدوران سعودی، به دروازه های مأرب رسیده بودند و یک گام تا پیروزی فاصله داشتند اما با اعزام هزاران نیروی سعودی و اماراتی به این شهر و برای جلوگیری از تلفات بیشتر، ادامه عملیات متوقف شد.

وزیر حمل و نقل دولت نجات ملی یمن در شهریور 1399 در بحبوحه بحران سوختی در این کشور اعلام کرد که فرودگاه صنعا به دلیل تمام شدن سوخت عدم توانایی خود در ارائه خدمات ناوبری هوایی برای استقبال از هواپیماهای سازمان ملل و سازمان‌ های بشردوستانه را اعلام خواهد کرد. با این وجود، معلوم می شود که ادامه فعالیتهای فرودگاه صنعا، به بازگشایی بندر الحدیده هم مرتبط بوده است و سعودیها با محاصره دریایی اجازه سوخت رسانی به یمن را نمی دادند.  

هیأت انصار الله در آبان 1400 در  دیدار با فرستاده‌ های آمریکا و سازمان ملل در عمان، بازگشایی فرودگاه صنعا و بندر الحدیده را بی هیچ قید و شرط خواستار شد. اصرار و درخواستهای رهبران انصارالله به بازگشایی فرودگاه صنعا برای ارسال کمکهای انسانی در سالهای گذشته نشان می دهد که حملات سعودیها بزرگترین فاجعه انسانی در یمن را رقم زده است و بازگشایی این فرودگاه کمترین اقدامی است که ائتلاف متجاوز باید انجام دهد. عربستان سعودی تاکنون در مقابل فشارهای سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری ایستادگی می کرد اما در نهایت به خواسته انصارالله تمکین کرد. چرا که موافقت سعودیها با توافق آتش بس اخیر پس از آن انجام شد که یمنی ها تاسیسات نفتی عربستان در جده را بمباران کردند.

با توجه به اصرار رهبران انصارالله برای بازگشایی این فرودگاه، مقامات ریاض از این مسئله نگران هستند که اگر در مقابل خواسته انصارالله مقاومت کنند احتمالا این جنبش از توافق آتش بس خارج شده و حملات پهپادی و موشکی خود به خاک عربستان را دوباره از سر بگیرد. همچنانکه مقامات دولت نجات ملی یمن پس از بازگشایی فرودگاه صنعا به متجاوزان سعودی هشدار دادند که هر گونه اخلال در روند پروازهای صنعا به معنای بازگشت به جنگ است و نشان می دهد این مسئله برای انصارالله بسیار مهم است. خروج بیماران از خاک یمن و ارسال کمکهای انساندوستانه، علاوه بر اینکه می تواند بخشی از مشکلات غذایی و دارویی یمنی ها را حل کند، از سوی دیگر دست انصارالله نیز برای پیشبرد برنامه هایش در مقابل ائتلاف سعودی بازتر خواهد شد.  

مقامات انصارالله بارها هشدار داده اند که بازگشایی فرودگاه صنعا و ورود کشتی‌ ها به بندر الحدیده حق ملت یمن است و قابل معامله نیست. این مسئله تا جایی اهمیت داشت که یمنی ها بازگشایی این فرودگاه را به میزان جدی بودن عربستان در رسیدن به توافق صلح گره زده بودند و کارشکنی ریاض را بر سر ادامه ممنوعیت پروازها، نقض کامل توافق آتش بس عنوان می کردند.  

در توافق آتش بس اخیر بین انصارالله و عربستان، مجدادً ازسرگیری پروازها از فرودگاه صنعا موضوع اصلی بود و حتی سازمان ملل هم نسبت به حل این مسئله تاکید داشت. فرستاده ويژه سازمان ملل در امور يمن اخیرا در سخنانی از این مسئله ابراز نگرانی کرده و گفته بود که دو طرف‌ را به همكاری سازنده جهت دستيابی به يک راه‌ حلی ترغيب خواهد کرد تا ازسرگيری پروازها همان ‌طور كه برای آن برنامه‌ ريزی شده بود، انجام شود.

جنگنده های سعودی طی 8 سال جنگ، به بهانه اینکه فرودگاه صنعا برای اهداف نظامی استفاده می شود، بارها آنرا به شدت بمباران کرده اند، ادعایی که از سوی یمنی ها تکذیب شده است. حتی سال گذشته پس از بمباران فرودگاه صنعا، مدیریت این فرودگاه از رسانه ‌ها خواست از فرودگاه تصویربرداری کنند تا تایید کنند که عاری از هرگونه ظواهر نظامی است.

عربستان برای اینکه از شروع پروازها از فرودگاه صنعا جلوگیری کند حملات مکرر هوایی به فرودگاه صنعا را با هدف تعطیلی و از کار انداختن آن انجام می داد تا جامعه جهانی را مجاب کند که این فرودگاه آماده استقبال از پروازهای بشردوستانه برای انتقال اقلام بهداشتی و غذایی نیست و با این حربه از زیر بار فشارهای خارجی رها شود.

 

ادعاهای واهی علیه ایران

عربستان سعودی که همه تحولات مخربانه خود در یمن را به مسئله ایران گره می زد، در ماجرای فروگاه صنعا هم ادعاهایش را تکرار و ایران را عامل اصلی این بحران معرفی می کرد. در همین راستا، منابع وابسته به ریاض در یمن مدعی بودند که با ازسرگیری پروازها از صنعا، انصارالله ممکن است به جای مسافران عادی یمن، مستشاران نظامی حزب ‌الله و سپاه پاسداران را با پوشش مردم یمن به این کشور انتقال دهد.

لفاظی های سعودیها علیه ایران مسبوق به سابقه است و در اردیبهشت 1394 زمانی که هواپیمای مسافربری ایران که حامل کمکهای غذایی و دارویی برای مردم یمن بود قصد داشت در فرودگاه صنعا فرود بیایید، جنگنده های سعودی با بمباران باند فرودگاه اجازه فرود ندادند و مدعی بودند که در این هواپیما مستشاران نظامی ایران حضور دارند، ادعایی که به شدت از سوی ایران رد شد. ادعاهای سعودیها علیه ایران در شرایطی است که مقامات ایرانی از توقف درگیریها در یمن دفاع کرده و آمادگی خود را برای تحقق صلح در این کشور اعلام کرده اند. ایران همواره گفته که بحران یمن راه حل نظامی ندارد و از مسیر دیپلماتیک باید حل و فصل شود. اینکه هیئت ایرانی در شش دور مذاکرات خود با سعودیها در عراق روی مسئله یمن متمرکز می شود نشان می دهد تهران خواهان صلح در این کشور است نه دنبال بحران آفرینی و تفرقه افکنی.

اگر سیر تحولات میدانی و سیاسی در 8 سال جنگ یمن را مرور کنیم به این نتیجه می رسیم که عربستان سعودی در همه زمینه ها، قافیه بازی را باخته و گام به گام از سیاستهای خود عقب نشسته است و این پیروزیها تنها در سایه مقاومت مردمی یمن و انصارالله است که هزینه های سنگینی را به متجاوزان تحمیل کرده اند. بازگشایی فرودگاه صنعا هم بعد از شش سال آخرین مورد این پیروزیها نخواهد بود و با گذشت زمان، سعودیها امتیازات بیشتری را به یمنی ها خواهند داد که خروج از خاک یمن پایان آن خواهد بود.

 

تگ ها :

عربستان سعودی یمن ایران انصارالله فرودگاه صنعا

نظرات
نام :
پست الکترونیک :
* متن :
ارسال

گالری

تصویر

فیلم

برج مسکونی المصری در شهر رفح بعد از بمباران

برج مسکونی المصری در شهر رفح بعد از بمباران